الموضوع: خردمندان [أولوالألباب] چه کسانی هستند و حقیقت درمورد «دابة»

النتائج 1 إلى 5 من 5
  1. افتراضي خردمندان [أولوالألباب] چه کسانی هستند و حقیقت درمورد «دابة»

    - 1 -
    امام ناصر محمد اليماني
    30 - 12 - 1430 هـ
    17 - 12 - 2009 مـ
    ۲۶ - آذر - ۱۳۸۸ ه.ش.
    12:52 صبح
    ــــــــــــــــــــ

    خردمندان [أولوالألباب] چه کسانی هستند و حقیقت درمورد «دابة».
    {فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ}


    بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر آخرین نبیّ و رسول الهی و خاندان تواب و مطهر او و تمام پیروان حق تا یوم الدین
    .
    برادر گرامی، خدا به تو برکت دهد، پس چرا در اظهارنظرتان اثری از منطق حقی که با عقل و منطق همخوانی داشته باشد، ندیدم؟ و منطق آن چیزی است که خدا و پروردگار عالمیان در کتاب عزیز خود از آن سخن گفته است. همانا که مهدی منتظر از سخن خداوند برای شما حجت می‌آورد و بر
    هان را از همین قرآن بیان می‌کند و برهانی را که می‌آورد در همین قرآن پیدا می‌کنید. این برهان‌ها از آیات محکم و بینه‌ای هستند که از آیات بنیانی کتاب [ام الکتاب] بوده و عالِم و جاهلتان از آن آگاه بوده و آن را می‌فهمند، مگر کسی که قلبش از حق منحرف شده و از آن تنگ باشد.
    پروردگارم پاک و منزه است؛ ای علمای مسلمین و ای امت مسلمان! فکر می‌کنید اگر در دوران نزول قرآن بر محمد رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم بودید، چه می‌کردید؟ در آن صورت از کسانی می‌بودید که نسبت به این قرآن عظیم به شدت کافر بودند، مگر کسی که پروردگارم به او رحم کرده و پیرو حق آمده از سوی پروردگارش باشد! چگونه است که از مهدی منتظری رومی‌گردانید که با آیات کتاب خدا با شما محاجه می‌کند، درحالی‌که یقین دارید این کتاب خداوند، قرآن عظیم است و یقین دارید این کتاب از تحریف محفوظ می‌باشد!
    سوالی که عقل و منطق مطرح می‌کند این است که اگر شما واقعاً در پی حق هستید و جز حق نمی‌خواهید، پس چرا از سخنان پروردگار عالمیان رومی‌گردانید؟ آیا ناصر محمد یمانی را هم مثل دیگر مفسران امت می‌بینید که قرآن را از روی میل و هوای خود تفسیر می‌کنند، آیا فکر نمی‌کنید؟ چقدر به شما یادآوری کرده و تذکر دهم که تنها کسانی از شما که دارای بصیرت باشند، متذکر شده و نسبت به حق بصیرت می‌یابند و آنان خردمندان هستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ‎﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [ص]
    خردمندان [أولوالألباب] چه کسانی هستند؟ آنها اهل تفکر و منطق هستند، منطقی که عقل انسان آن را قبول می‌کند. به خداوند قسم تنها کسانی که تدبر کرده و عقل خود را حاکم می‌کنند هدایت خواهند شد و خداوند جز اینان، هیچ انسانی را هدایت نخواهد کرد. تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (۱۸)}
    صدق الله العظيم [الزمر]
    به فرموده‌ی خداوند تعالی توجه فرمایید:
    {فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (۱۸)} صدق الله العظيم [الزمر]

    لذا انسان منطقی، کسی است که اهل تفکر است و در تمامی امور عقل خود را حاکم می‌کند. اما متأسفانه کسانی که اهل تفکر نیستند و از عقل خود استفاده نمی‌کنند، فرقی با حیوانات که از عقل خود استفاده نمی‌کنند، ندارند. آیا عقل، عامل تمایز انسان از حیوان نیست؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا ‎﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]
    لذا انسانی که تعقل نمی‌کند، کسی است که تفکر نکرده و عقل خود را داور نمی‌کند و متأسفانه خود را از سطح انسانی که عقل عامل کرامت اوست به حیوانی تنزل می‌دهد که عقل خود را به کار نمی‌برد، بلکه حتی از حیوان هم گمراه‌تر است، چون از دیدن حقی که عقل و منطق آن را قبول می‌کند، محروم و نابیناست؛ چراکه مشکل او این است که از عقلش استفاده نمی‌کند تا قلبش بتواند حق را ببیند و دریابد. بعد از آن که انسان از عقل خود استفاده کرد، قلبش بصیرت پیدا می‌کند، چون قلب نابیناست اما عقل مبصر است و هیچ‌وقت نابینا نمی‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:‌
    {فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}
    صدق الله العظيم [الحج:۴۶]

    و من امام مهدی از شما دعوت می‌کنم تا از عقل و منطق خود استفاده کنید. از شما دعوت می‌کنم نسبت به پیروی کورکورانه و بدون تعقل و تفکر کافر شوید و ببینید آیا میراث عقیدتی پدرانتان، از نظر عقل و منطق قابل قبول است یا نه؟ آنگاه برهان آشکاری از آیات محکم قرآن عظیم برایتان می‌آورم و خواهید دید برهانی که ناصر محمد یمانی می‌آورد از منظر عقل و منطق پذیرفتنی است و عقل در برابر حقی که از نزد پروردگار آمده خاضع می‌شود. ولی متاسفانه با اینکه خداوند تعداد زیادی از علمای امت را از دعوت من آگاه نموده است، اما آنان هم‌چنان تردید دارند، یعنی نه تصدیق می‌کنند و نه تکذیب. آیا می‌دانید چرا آنان با وجود اینکه من عقاید و احکام دینی را تغییر داده و آنها را در هم می‌کوبم و حکم حق خداوند را می‌آورم، ناصر محمد یمانی را تکذیب نمی‌کنند؟ چون عقل آنها برهان‌های آشکار او را قبول می‌کند و لذا جرأت نمی‌کنند ناصر محمد یمانی را تکذیب کنند چراکه عقلشان در برابر حق خاضع شده است ولی متاسفانه قلبشان نسبت به حق آمده از نزد پروردگار یقین پیدا نکرده و برای همین هم‌چنان در شک‌ و تردید خود غوطه‌ورند تا قول خداوند تعالی فرا رسد:
    {وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ‎﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النمل]
    همانا که «دابة»، رسولِ خداوند، عیسی بن مریم (صلّى الله عليه وعلى أمِّه وآل عمران و سلّم تسليماً) است. همانا که دابة، انسان است.
    خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَٰكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا ‎﴿٤٥﴾‏} صدق الله العظيم [فاطر]
    از این آیه مقصود خداوند از کلمه {دَابَّةٍ} را استنباط می‌کنیم، ولی شما «دابة» را حیوان دانسته‌اید. شما می‌د‌انید «دابة» بین مسلمانان و اهل کتاب حکم خواهد کرد. خداوند او را در سنین میان‌سالی از تابوت سکینه برمی‌انگیزد تا با شما سخن بگوید. او همان‌گونه که در کودکی و در گهواره با مردم سخن گفت، در میان‌سالی با آنان سخن خواهد گفت. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ‎﴿٤٦﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران]
    آیا فکر نکردید چرا خداوند تعالی نفرموده است: «يكلم الناس في المهد ومن المُرسلين»، بلکه خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ‎﴿٤٦﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران]؟
    چون آخرین پیامبری که به‌سوی مردم فرستاده شد، محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است و لذا خداوند مسيح عيسى بن مريم را از صالحانی قرار خواهد داد که پیرو مهدی منتظر، ناصر محمد یمانی هستند و وزیر گرامی او خواهد بود.
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    برادر خردمندانی که به آیات کتاب یقین دارند، امام مهدی ناصر محمد اليماني

    اقتباس المشاركة 5568 من موضوع من هم أولو الألباب وحقيقة الدّابة؟

    -1-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    30 - 12 - 1430 هـ
    17 - 12 - 2009 مـ
    12:52 صباحاً
    ــــــــــــــــــــ


    من هم أولو الألباب وحقيقة الدّابة؟
    { فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ }

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين وآله التّوابين المتطهِّرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدين..

    أخي الكريم بارك الله فيك، فلماذا لم أرَ تعليقك على المنطق الحقّ الذي يوافق العلم والعقل؟ والمنطقُ نطقَ به الله ربّ العالمين في كتابه العزيز، ألا وإنّما المهديّ المنتظَر يُحاجّكم بما نطق به الله فآتيكم بالبرهان من ذات القرآن فتجدون أنّ البرهان هو من ذات القرآن؛ بل من آيات الكتاب المُحكمات البيّنات هُنَّ أمُّ الكتاب يعلمهنّ ويفقهنّ عالمُكم وجاهلُكم إلا من كان في قلبه زيغٌ عن الحقّ.

    ويا سبحان ربّي يا معشر علماء المسلمين وأمّتهم! فما ظنّكم لو كنتم في عصر تنزيل القرآن على محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم؟ إذاً لكنتم أشدّ كفراً بهذا القرآن العظيم إلا من رحم ربّي واتبع الحقّ من ربّه! فكيف إنّكم تعرضون عن المهديّ المنتظَر الذي يُحاجّكم بكتاب الله الذي أنتم به مؤمنون؛ بل موقنون أنّه كتاب الله القرآن العظيم وموقنون أنّه محفوظٌ من التحريف؟
    والسؤال الذي يطرحه العقل والمنطق هو: فإذا كنتم حقاً تريدون الحقّ ولا غير الحقّ إذاً فلماذا تعرضون عن منطق ربّ العالمين؟ أم ترون ناصر محمد اليماني يُفسر القرآن على هواه مثل مُفسري القرآن من أئمتكم، أفلا تعقلون؟ فكم أذكر أنّهُ لا ولن يتذكّر فيُبصر الحقّ إلا أولو الأبصار منكم؛ أولو الألباب، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [ص:29].

    فمن هم أولو الألباب؟ ألا إنّهم أهل الفكر والمنطق العقلاني الذي يقبله عقل الإنسان البشري، ألا والله إنّ المُتفكرين المُتدبّرين الذين يُحكِّمون عقولهم أنّه لن يهدي الله غيرهم أحداً من الناس أجمعين.

    تصديقاً لقول الله تعالى:{وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (18)} صدق الله العظيم [الزمر].

    فانظر لقول الله تعالى:
    {فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (18)} صدق الله العظيم [الزمر]، إذاً أهل المنطق هم أهل التّفكُّر فيُحكِّمون عقولهم في جميع الأمور. ولكن للأسف إنّ الذين لا يتفكّرون فلا يستخدمون عقولهم فأولئك لا فرق بينهم وبين الحيوان الذي لا يتفكّر، وهل تميّز الإنسان إلا بالفكر الذي هو العقل عن الحيوان؟ وقال الله تعالى: {أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ ۚ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بل هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا} صدق الله العظيم [الفرقان:44].

    إذاً الإنسان الذي لا يعقل هو الذي لا يتفكّر فيُحكِّم عقله، فللأسف أهان نفسه من إنسانٍ مُكرّمٍ بالعقل إلى حيوانٍ لا يعقل؛ بل للأسف أضلّ سبيلاً من الحيوان نظراً لأنّه أعمى عن الحقّ الذي يقبله العقل والمنطق،
    ولكن مُشكلته أنّه لم يستخدم عقله حتى يُبصر قلبه الحقّ، فمن بعد استخدام العقل يبصر القلب لأنّ القلب أعمى والعقل مُبصر لا يعمى أبداً. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ} صدق الله العظيم [الحج:46].

    وأنا الإمام المهديّ أدعوكم إلى استخدام العقل والمنطق، وأدعوكم إلى الكُفر بالاتّباع الأعمى من غير تفكّرٍ ولا تدبّرٍ هل يخالف للعقل والمنطق ما وجدتم عليه أباءكم أم يقبله العقل والمنطق؟ ثم آتيكم بالبرهان المُبين من مُحكم كتاب الله القرآن العظيم فتجدون أنّ البرهان الذي يحاج به ناصر محمد اليماني يقبله العقل والمنطق فيخضع العقل للحقّ من ربّه. ولكن للأسف فبرغم أنّ كثيراً من علماء الأمّة ممّن أظهرهم الله على دعوتنا لا يزالون في ريبهم يتردّدون بمعنى أنّهم لا صدّقوا ولا كذّبوا، فهل تدرون ما هو السبب الذي منعهم من تكذيب ناصر محمد اليماني برغم تغيير عقائد وأحكام في الدين فينسفها نسفاً ويأتي بحكم الله الحقّ؟ وبما أنّ عقولهم تقبّلت البرهان المبين ولذلك لم يتجرّأوا لتكذيب ناصر محمد اليماني نظراً لأنّ عقولهم خضعت للحقّ ولكن للأسف لم توقن قلوبهم بالحقّ من ربّهم ولذلك لا يزالون في رَيبهم يتردّدون حتى يأتي قول الله تعالى:
    {وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ} صدق الله العظيم [النمل:82].

    ألا و إن الدَّابة هو رسول الله المسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وعلى أمِّه وآل عمران وسلّم تسليماً، وإنّما الدَّابة؛ أي إنسان.

    وقال الله تعالى: {وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَٰكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا} صدق الله العظيم [فاطر:45].

    ونستنبط من هذه الآية المقصود من كلمة
    {دَابَّةٍ} أيّ الإنسان، ولكنّكم جعلتم الدَّابة حيواناً، وأنتم تعلمون إنّما الدَّابة حَكَمٌ بين المُسلمين وأهل الكتاب، وسوف يكلِّمكم وهو كهلٌ في السِّن حين يبعث الله جسده من تابوت السكينة فيكلِّم النّاس كهلاً كما كلّمهم وهو في المهد صبيّاً. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ} صدق الله العظيم [آل عمرآن:46].

    أفلا تتفكّرون لماذا لم يقل الله تعالى:
    (يكلم الناس في المهد ومن المُرسلين)، بل قال الله تعالى: {وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ} صدق الله العظيم؟ وذلك لأنّ خاتم المُرسلين إلى الناس هو محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولذلك سيبعث الله المسيح عيسى ابن مريم من الصالحين التّابعين للمهديّ المُنتظَر ناصر محمد اليماني ووزيراً كريماً.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخو الموقنين بآيات الكتاب أولي الألباب؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ___________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي پاسخ به «العادیات» از آیات محکم کتاب

    - 2 -
    امام ناصر محمد اليماني
    01 - محرم - 1431 هـ
    18 - 12 - 2009 مـ
    ۲۷ - آذر - ۱۳۸۸ ه.ش.
    09:47 بعد از ظهر
    ـــــــــــــــــــ

    پاسخ به «العادیات» از آیات محکمات

    بسم الله الرحمن الرحيم و سلام بر رسولان الهی و الحمد لله ربّ العالمين..

    و سوال «العادیات»، او از مهدی منتظر سوال می‌کند:
    اقتباس المشاركة :
    از قرآن مثالی درمورد «جهل تصدیقی» و «علم تصوری» برایم بیاور*.
    انتهى الاقتباس
    پایان سوال.
    مهدی منتظر در پاسخ چنین می‌گوید: همانا که مقصود از «جاهل»، جهالت عقلی است و برهانی که جهل او را تصدیق می‌کند، اعمال و افعال او در جهان واقعیات و حقایق است. من چنین کسی را از بدترین موجودات می‌دانم، کسی که کر و گنگ است و از عقل خود استفاده نمی‌کند و برای همین هم خداوند این افراد را به‌سوی حق هدایت نمی‌نماید چون نه خیری برای خودشان دارند و نه خیری برای امتشان، چراکه از عقل خود استفاده نکرده و به راهی که در آن هستند قناعت کرده و برای همین در جستجوی حقی که از سوی پروردگارشان آمده است، نمی‌روند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿٢٢﴾ وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَّأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٢٤﴾ وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴿٢۵﴾} صدق الله العظيم [الأنفال]
    و از بزرگ‌ترین جهالت‌ها در کتاب، این است که حق آمده از پروردگار برای افراد روشن شود ولی چون کر و گنگ و کور‌ هستند، ‌آن راه را در پیش نمی‌گیرند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ} صدق الله العظيم [الأنفال:۲۳]
    آیا جهلی بالاتر از این هم وجود دارد!
    برادر گرامی از خدا تقوا کن! آیا مهدی منتظری را می‌خواهید که طبق میل شما رفتار کرده و از امیال و هواهای شما پیروی نماید؟ اگر شما در مسیر هدایت بودید، چه نیازی به برانگیخته شدن مهدی منتظر بود؟ پس از خدا تقوا کن. به درستی که من با بیان حق ذکر با شما محاجه می‌کنم. به خدا قسم که جاهل‌ترین مردم کسانی هستند که خداوند آنها را از امر من باخبر کرده و عقلشان یقین کرده که حق است ولی باز در تردید هستند، مگر کسی که پروردگارش به او رحم کند و از عقلش پیروی نماید، همانا که عقل نسبت به حق کور نمی‌شود.

    سبحان الله، متوجه شده‌ام عده زیادی از مردم احساس واحدی دارند و این احساس، تکذیب نکردن ناصر محمد یمانی است؛ چون می‌‌ترسند او مهدی منتظر باشد، چراکه عقل و منطق بیانات او را می‌پذیرد و می‌بیند که پشتوانه‌ی بیانات او، برهان‌های علمی است و مانند فتواهایی که از روی ظن و گمان بیان می‌شوند نیست، چون ظن و گمان، فرد را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. با اینکه می‌بینند امام ناصر محمد یمانی در بسیاری از مسائل با آنان مخالفت می‌کند ولی علمایشان جرأت نمی‌کنند قدم پیش بگذارند؛ چون می‌بینند حجت‌های ناصر محمد یمانی غیرقابل انکار است و ثابت می‌کند در اشتباه هستند و برای همین هم، آنچه که دارند، عیان نکرده و او را نه تکذیب می‌کنند و نه تصدیق. و اما سفیهانی که ناسزا می‌گویند، الفاظ بدی که بر زبان می‌رانند نشانه‌ی جهلشان است و بدون علم و هدایت و کتابی منیر سخن می‌گویند. پس از آنان مباش که من ناصح امین تو هستم.
    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    دشمن جهل و کسی که بر تمام ملت‌ها خط بطلان می‌کشد، مگر ملت ابراهیم و کسانی که حنیف و مسلمان، پیرو او بوده و از مشرکان نیستند، امام مهدی ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    * علم و جهل "تصوری" و "تصدیقی" اصطلاحاتی در علم منطق هستند.

    اقتباس المشاركة 5569 من موضوع من هم أولو الألباب وحقيقة الدّابة؟




    - 2 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    01 - 01 - 1431 هـ
    18 - 12 - 2009 مـ
    09:47 مساءً
    ـــــــــــــــــــ


    ردّ إلى (العاديات) من الآيات المحكمات ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    وسؤال العاديات، إنّه يسأل المهديّ المنتظَر بما يلي فيقول:
    اقتباس المشاركة :
    أعطني مثالاً للجهل التصديقي من القرآن ومثالاً على العلم التصوري
    انتهى الاقتباس
    اِنتهى السؤال.

    ثم يردّ عليك المهديّ المنتظَر وأقول: إنّما الجاهل هو جاهل العقل، وبُرهان التصديق لجهله هو فعله على الواقع الحقيقي، فأجده من أشرِّ الدواب الصُمّ البكم الذين لا يعقلون، ولذلك لن يهديهم الله إلى الحقّ لأنّهم لا خير فيهم لأنفسهم ولا خير فيهم لأمّتهم لأنهم لا يستخدمون عقولهم لأنهم مقتنعون بصراطهم الذي هم عليه ولذلك فلا يبحثون عن الحقّ من ربّهم. وقال الله تعالى:
    {إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿٢٢﴾ وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَّأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٢٤﴾ وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(25)} صدق الله العظيم [الأنفال].

    ومن أعظم الجهل في الكتاب هم الذين يتبيّن لهم الحقّ من ربّهم ثم لا يتخذونه سبيلاً لأنّهم صمٌّ بكمٌ عميٌ. وقال الله تعالى:
    {وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ} صدق الله العظيم [الأنفال:23]، فأيّ جهل بعد هذا الجهل!

    ويا أخي الكريم اتّقِ الله! فهل تريدون مهديّاً منتظَراً على كيفكم أنتم فيتّبع أهواءكم؟ ولو أنّكم لا تزالون على الهُدى لما كان هناك داعياً لبعث المهديّ المنتظَر فاتّقِ الله، وإنّما أحاجّكم بالبيان الحقّ للذكر، ألا والله إنّ من أجهل الناس هم الذين أظهرهم الله على أمري فاقتنعت بالحقّ عقولُهم وبرغم ذلك لا يزالون في ريبهم يتردّدون إلا من رحم ربي واتَّبع عقله الذي لا يعمى عن الحقّ.

    ويا سُبحان ربي فقد وجدنا إحساساً موحّداً لدى كثيرٍ من الناس وهو عدم تكذيب ناصر محمد اليماني ويخشون أن يكون هو المهديّ المنتظَر كون بياناته يقبلها العقل والمنطق فوجدوها مؤيدة بسلطان العلم وليست فتاوى بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً، وبرغم أنّهم وجدوا الإمام ناصر محمد اليماني يخالفهم في كثيرٍ من المسائل ولكنهم لم يتجرَأوا أن يُدلوا بدلوهم العُلماءُ منهم لأنّهم يرون حُجّة ناصر مُحمد اليماني هي الحجّة الداحضة، ولذلك تركوا بضاعتهم في جِرابهم فلا هم كذبوا ولا هم صدقوا، وأما السُّفهاء الذين يشتمون فدليل جهلهم هو سوء ألفاظهم ويحاجّون بغير علم ولا هدًى ولا كتابٍ مُنير، فلا تكن منهم إنّي لك ناصح أمين.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    عدو الجهل ومُبطل المِلَل إلا ملّة إبراهيم ومن تبِعه حنيفاً مسلماً وما أنا من المشركين؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  3. افتراضي خروج دابة

    خروج دابة

    اقتباس المشاركة 117319 من موضوع بیان دابه حضرت عیسی علیه السلام

    -3-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    25 -
    ذو الحجة - 1429 هـ
    23 - 12 - 2008 مـ
    ۳-دی-۱۳۸۷ه.ش.
    10:57 بعد از ظهر
    ــــــــــــــــــ

    خـــــروج «دّابة».

    بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر محمد رسول الله و خاندان پاکش و تمام پیروان حق تا یوم الدین و اما بعد..
    خواهر گرامی که در مورد دابة [جنبنده] سوال می‌کنی، جواب شما به اختصار این است
    :
    همانا که منظور از خروج «دابه‌‌» از زمین، انسانی است که راه می‌رود و با مردم سخن می‌گوید. مردم، دواب [جنبنده] هستند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النّاس بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا مِنْدَابَّةٍ وَلَٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى}
    صدق الله العظيم [فاطر:۴۵]
    پس مقصود از «دابة» انسانی است که با مردم سخن گفته و شهادت حق می‌دهد. «دابة» مسیح عیسی بن مریم صلّى الله عليه وآله وسلّم است که خداوند او را از زمین خارج می‌کند. او «رقیم» اضافه شده به اصحاب کهف است و در میان‌سالی [کهل] به‌حق با مردم سخن می‌گوید همان گونه که در کودکی در روز تولدش با مردم سخن گفته بود، او می‌گوید: من بنده خدا هستم
    {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ} [مريم:۳۰] و خداوند او را حَکَم [داور] بین مسلمانان و نصاری [مسیحیان] قرار می‌دهد. گروهی از نصاری گفتند: «خداوند همان مسیح عیسی بن مریم است» و گروهی دیگر از آنها گفتند: «او فرزند خداست». ولی مسلمان به‌درستی اعتقاد دارند که او بنده خدا «عبدالله» است پس او می‌آید تا در اختلاف بین مسلمین و نصاری به حق حکمیت کرده و به آنها می‌گوید که من بنده خدا هستم {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ} همان‌گونه که در گهواره نیز همین را به آنان گفته بود. علت آمدن او این است که مسیح دروغینی [دجال] آمده و خواهد گفت که مسیح عیسی بن مریم است و ادعای خدایی می‌کند و برای همین است خداوند رجعت مسیح حقیقی را به تاخیر انداخته تا به‌حق شاهدی باشد [بر دروغ بودن ادعای دجال] و خداوند او را وزیر حضرت مهدی قرار داده و از صالحین خواهد بود. وی مردم را به پیروی از خود دعوت نخواهد کرد بلکه آنها را به پیروی از امام مهدی فرا خواهد خواند و از صالحان و تابعین [پیروان مهدی] خواهد بود طبق فرمایش خداوند تعالی که می‌فرماید :
    {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ}
    صدق الله العظيم [آل‌عمران:۴۶]
    و معنی فرمایش خداوند تعالی :
    {وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ}، یعنی هنگامی که در میان‌سالی [کهل] با مردم سخن می‌گوید و از صالحان و تابعین [پیروان مهدی] خواهد بود، زیرا که او پیامبر است و نباید بعد از حضرت محمد - صلّى الله عليه وآله وسلّم - پیامبری بیاید و مردم را به پیروی از خود دعوت کند، همان‌طور که خداوند تعالی می‌فرماید:
    {مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}
    صدق الله العظيم [الأحزاب:۴۰]
    و بنابراین زمان دعوت دوم فرزند مریم که فرا برسد؛ اواز صالحانی خواهد بود که تابع امام مهدی هستند روزی که عیسی مسیح علیه السلام بیاید، در میان‌سالی با مردم سخن خواهد گفت ولی چه معجزه‌ای در سخن گفتن یک مرد میان‌سال است؟ معجزه در نزول نفس فرزند مریم از نزد خداوند خالق است، پس جسد مسیح که همان «رقیم» اضافه شده به سه تن اصحاب کهف است برپا می‌خیزد و اینجا با معجزه‌ای از جانب پروردگار، پسر مریم به اذن خدا به‌حق سخن می‌گوید . اما معجزه اول {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ} [آل عمران:۴۶]، معجزه‌ای است که در هنگام ولادت عیسی مسیح صلّى الله عليه وآله وسلّم به وقوع پیوست و همان روز تمام شد و وی به‌حق سخن گفت: من بنده خدا هستم {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ} و نگفت خدا یا پسر خداست .
    و اما معجزه دیگر در سخن گفتن پسر مریم با مردم در این فرمایش خداوند تعالی : {وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ} [آل عمران:۴۶]
    معجزه زنده شدن جسم انسانی عیسي بن مریم و بازگشت دوباره نفس [روح] مسیح به جسد اوست تا در میان‌سالی با مردم سخن بگوید و «کهل» سن متوسطی است بین جوانی و پیری که در آن رنگ موی محاسن [ریش] مخلوطی از سیاه و سفید است و به کسی که در این سن باشد «کهل» گفته می‌شود و او همان دابه‌ای است که از زمین بیرون می‌آید. این دابه، انسان و عیسی بن مریم علیه السلام است که در میان‌سالی با مردم سخن می‌گوید و همان سخنی را تکرار می‌کند که در مهد بر زبان آورده است: {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ} یعنی او طبق اعتقاد باطل نصاری [مسیحیان] نه خداست و نه پسر خدا، پاک و منزه است خدا! مسیح دروغین می‌خواهد از عقیده کافران نصاری [مسیحیانی که کافر شده‌اند] به سود خودش استفاده کرده و بگوید که خداست و خداوند تعالی می‌فرماید :
    {لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابن مريم ۖ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ ربّي وَربّكمْ ۖ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الجنّة وَمَأْوَاهُ النّار ۖ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ} صدق الله العظيم [المائدة:۷۲]
    و از آنجا که مسيح دجال، با تأیید عقيده باطل نصاری کافرخواهد آمد و ادعای خدایی كرده و خواهد گفت مسيح عيسي بن مريم و خدای جهانيان است، مسيح كذاب ناميده شده است. او مسيح عيسى بن مريم نيست و اینجاست که حكمت بازگشت دوباره حضرت مسيح عيسى بن مريم صلّى الله عليه وآله وسلّم آشكار می‌گردد که وزير اول و جانشين [نائب] خليفه‌ی خدا، امام مهدی و رئيس مجلس وزيران است.
    همچنين رسول خدا إلياس- صلّى الله عليه وآله وسلّم – از وزیران مهدی است كه خداوند او را به‌سوی «اصحاب الرس» فرستاد که طبق نام‌گذاری مورخين، همان آبادی حمّة ذياب بن غانم است. مردم او و وزيرش پيامبرِ صادق خدا ادريس صلّى الله عليه وآله وسلّم را تكذيب كردند. برادرش ادريس در سن جواني به برادرش الياس ايمان آورد و خداوند او را همراه برادرش، وزیر قرار داد. پس از آن برادر جوان دیگرش اليسع به او ايمان آورد و خداوند آن دو را با نفر سوم، پيامبر صادق خدا اليسع تقويت نمود. همه‌ی قوم، آنها را تكذيب كردند و جز يک نفر كه مانند مومن آل فرعون ايمان خود را مخفی كرده بود، كسی به آنها ايمان نياورد. قومشان تهديد كردند كه چنان‌چه از دعوت يكتاپرستی خود دست برندارند،سنگسارشان كرده و توسط قوم خود به‌شدت عذاب خواهند شد. پس رسول خدا الياس ترسید دو برادرش گرفتار فتنه (مردم) گردند و به آنها دستور داد تا هر سه در غار (كهف) مخفی شوند، همان‌طور كه حضرت محمد و يارش ابوبكر از دست كفار در غار مخفی شدند. رسول خدا الياس و دو برادر پيامبر صاددقش، از مكر كفار در كهف مخف شدند تا خداوند در كار آنها نظر كند، ولی آن مردی كه دعوت آنها را تصديق كرده بود و ايمان خود را كتمان می‌كرد، پس از آن که دانست سه پيامبر خدا بعد از تهديد كفار به سنگسارشدن يا بازگشتن به دين كفار مخفی شده‌اند، از دست قومش عصبانی شد و نزد بزرگان قوم رفته و ايمان خود را اعلام كرد و خداوند تعالي می‌فرمايد :
    {وَاضْرِ‌بْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْ‌يَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْ‌سَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْ‌سَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّ‌حْمَـٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَ‌بُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْ‌نَا بِكُمْ ۖ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْ‌جُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُ‌كُم مَّعَكُمْ ۚ أَئِن ذُكِّرْ‌تُم ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِ‌فُونَ ﴿١٩﴾ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَ‌جُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْ‌سَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرً‌ا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَ‌نِي وَإِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِ‌دْنِ الرَّ‌حْمَـٰنُ بِضُرٍّ‌ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَ‌بِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ‌ لِي رَ‌بِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَ‌مِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢}
    صدق الله العظيم [يس]
    و برای همین، رسول خدا الياس به دو برادرش ادریس و الیسع گفت :
    {إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:۲۰]
    چرا که قومشان تهديد كرده بودند چنان‌چه از دعوت به خدا و ترك عبادت بت‌ها دست برندارند:
    {قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [يس:۱۸]
    سه پيامبر، یعنی رسول خدا الياس و دو برادر جوانش ادریس و اليسع قومشان را به عبادت خداوند يكتا و ترک عبادت بت‌ها دعوت می‌كردند، همان‌طور كه خداوند تعالی می‌فرمايد، گفتند :
    {هَٰؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا
    } صدق الله العظيم [الكهف:۱۵]

    و اكنون برای شما روشن شد كه چرا خداوند داستان اصحاب قريه و سه پيامبر آن را مبهم گذاشته و اسم قريه و اسم اصحاب قريه و اسامی سه پيامبر آن را ذكر نكرده است، زيرا این داستان به اصحاب كهف تعلق دارد تا هنگام آمدن امام مهدی كه خداوند علم كتاب (قرآن) را به او می‌دهد و قرآن را به تفصيل بيان می‌نمايد، اسرار آن را برای مومنين به آيات خداوند در قران آشكار كند. آنان از وزيران مكرم من هستند، رسول خدا الياس و برادر صديقش ادريس پيامبر كه خداوند آن را در مكان بلندی بالا برده است
    [رفعه الله مكان علياً] و این اشاره دارد به اينكه مكان اصحاب كهف، بالاترين مكان در جزيرة العرب است و بالاترين مكان جزيره العرب كوه‌های يمن است و بالاترين مكان در كوه‌های يمن، استان ذمار است و بالاترين مكان در ذمار، قريه الاقمر در كوه اسبيل است. اما كهف، کنار خانه‌های مجاور كوه، نزديک خانه فردی به اسم محمد سعد قرار دارد ولی او با تمام توان به احدی اجازه نزديک شدن به كهف را نمی‌دهد و گمان می‌كند در داخل آن كهف گنجی وجود دارد ولی برادرش از او عاقل‌تر است .
    و همان‌گونه كه گفتيم در داخل اين كهف چهار تن از وزيران امام مهدی قرار دارند، رسول خدا الياس - صلّى الله عليه وآله وسلّم – و همچنين برادرش پيامبر خدا ادريس كه او را تصديق كرد و پيامبر سوم برادرشان رسول خدا اليسع كه برادرانش را تصديق كرد و «رقيم» هم هنگامی كه بنی اسرائيل خواستند رسول خدا مسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه و آله و سلّم را بكشند، در تابوت سکینه به آنها اضافه شد.آنان مكرم‌ترين اعضای مجلس وزرای امام مهدی هستند و مكرم‌ترين وزير امام مهدی، رسول خدا مسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وآله وسلّم است .
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني

    اقتباس المشاركة 208292 من موضوع من هم أولو الألباب وحقيقة الدّابة؟





    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    25 - 12 - 1429 هـ
    23 - 12 - 2008 مـ
    10:57 مساءً
    ــــــــــــــــــ


    خـــــروج الدّابــــــة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على محمدٍ رسول الله وآله الطيبين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدين وبعد..
    أختى السائلة عن الدّابة، وإليك الجواب المختصر: إنّ خروج الدّابة من الأرض هو إنسانٌ يمشي فيُكلم النّاس، والنّاسُ دواب. وقال الله تعالى:
    {وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النّاس بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى} صدق الله العظيم [فاطر:45].

    إذاً المقصود بالدّابة هو إنسان يُكلم النّاس شاهداً بالحقّ؛ وهو المسيح عيسى ابن مريم -صلّى الله عليه وآله وسلّم- يُخرجه الله من الأرض لأنّه الرقيم المُضاف إلى أصحاب الكهف فيُكلم النّاس كهلاً بالحقّ كما كلمهم طفلاً يوم ولادته، ويقول:
    {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ} [مريم:30]، فيجعله الله حَكَمَاً بين المسلمين والنّصارى الذين قالوا: إنّ الله هو المسيح عيسى ابن مريم! وطائفة أخرى قالوا: وَلَدُ الله! ولكن المسلمين يعتقدون بالحقّ أنّه عبد الله، ثم يأتي حكماً بالحقّ في اختلاف المسلمين والنّصارى فيقول لهم كما قال لهم من قبل وهو في المهد صبياً: {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ}، وذلك لأنّ المسيح الكذاب سوف يأتي ويقول أنّه المسيح عيسى ابن مريم ويقول أنّه الله ولذلك تمّ تأخير المسيح الحقّ ليجعله الله شاهداً بالحقّ وجعله الله للإمام المهدي وزيراً، ويكون من الصالحين ولا يدعو النّاس إلى اتّباعه بل إلى اتّباع الإمام المهديّ، ويكون من الصالحين التّابعين. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ} صدق الله العظيم [آل‌عمران:46].

    ومعنى قول الله تعالى:
    {وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ}؛ أي حين يُكلّمهم كهلاً فهو يكون من الصالحين التّابعين ولا يدعو النّاس لاتّباعه كونه نبيّ؛ ولكنّه لا ينبغي أن يأتي نبيٌّ من بعد محمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فيدعو النّاس لاتّباعه. تصديقاً لقول الله تعالى: {مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا} صدق الله العظيم [الأحزاب:40].

    ولذلك حين تأتي دعوة ابن مريم الأخرى سوف يكون من الصالحين التّابعين للإمام المهديّ يوم يأتي المسيح عيسى ابن مريم يُكلّم النّاس وهو كهلاً، ولكن ما هي المعجزة أن يتكلم رجل وهو كهل؟ بل المعجزة في نزول نفس ابن مريم من عند بارئها فينهض جسد المسيح المُضاف إلى أصحاب الكهف الثلاثة وتوجد هنا معجزة من ربّ العالمين لينطق ابن مريم بالحقّ بإذن الله، فأمّا الأولى فهي:
    {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ} [آل عمران:46]، ومضت وانقضت يوم ميلاد المسيح عيسى ابن مريم -صلّى الله عليه وآله وسلّم- ونطق بإذن الله وقال: {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ}، ولم يقُل أنّه الله ولا ولد الله.
    وأما المُعجزة الأخرى في تكليم ابن مريم للناس في قول الله تعالى:
    {وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ} [آل عمران:46]، وتلك معجزة الإحياء لجسد الإنسان المسيح عيسى ابن مريم وعودة نفس المسيح إلى الجسد ليُكلّم النّاس كهلاً، والكهل هو سنٌّ متوسطٌ بين سنِّ الشباب والمَشيب ذو اللحية المخلوطة بالشعر الأبيض والأسود ويُطلق على من كان بهذا السن كهلاً، وذلك هو الدّابة يخرج من الأرض، وهو الإنسان المسيح عيسى ابن مريم ليُكلم النّاس كهلاً فينطق بنفس القول من قبل: {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ} أي إنّه ليس الله ولا ولد الله سُبحانه! كما يعتقد النّصارى بالباطل، ويريد المسيح الكذاب أن يستغل عقيدة الكفار من النّصارى فيقول إنّه الله! وقال الله تعالى: {لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابن مريم وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ ربّي وَربّكمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الجنّة وَمَأْوَاهُ النّار وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ} صدق الله العظيم [المائدة:72].

    وبما أنّ المسيح الدجال سوف يأتي مؤيّداً لعقيدة الباطل لدى كُفار النّصارى فيدعي الربوبيّة ويقول إنّه المسيح عيسى ابن مريم وإنّه الله ربّ العالمين ولذلك يُسمّى المسيح الكذاب بمعنى إنّه ليس المسيح عيسى ابن مريم الحقّ، ولذلك تتبيّن لكم الحكمة من رجوع المسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وآله وسلّم، وهو الوزير الأول ونائب خليفة الله الإمام المهديّ ورئيس مجلس الوزراء.

    ومن وزراء المهديّ كذلك رسول الله
    إلياس -صلّى الله عليه وآله وسلّم- الذي ابتعثه الله إلى أصحاب الرسّ، وهي قرية حمّة ذياب بن غانم كما يُسمّيها المؤرخون. وكذّبوه هو ووزيره نبيّ الله الصديق إدريس صلّى الله عليه وآله وسلّم، ثم صدّقه أخوه إدريس؛ شاباً فتياً، ثم جعله الله مع أخيه إلياس وزيراً، ثم صدّقه أخوه اليسع؛ شاباً فتياً، فعزز الله بهما نبيّاً ثالثاً وهو نبيّ الله الصدّيق اليسع، فكذبوهم أجمعين ولم يؤمن لهم غير رجل واحد فقط وكان يكتم إيمانه ومثله كمثل مؤمن آل فرعون. وتوعّدهم قومهم إن لم ينتهوا عن الدعوة إلى الله وعبادة الله وحده بأنهم سوف يرجمونهم وليمسنّهم من قومهم عذاباً أليماً، ومن ثم خشي رسول الله إلياس على أخويه من الفتنة وأمرهم أن يأويا إلى الكهف وهو معهم فيختبئون فيه كما اختبأ محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وصاحبه أبو بكر من الكفار، وكذلك الرسول إلياس وأخويه النبيّين الصّدّيقَين الفتيان اختفوا في الكهف من مكر الكفار حتى ينظر الله في أمرهم، ولكن الرجل الذي صدّقهم وكان يكتم إيمانه علم بأنّ أنبياء الله الثلاثة قد اختفوا بعد تهديد الكفار برجمهم أو العودة في ملّتهم ومن ثمّ غضب هذا الرجل الصالح من قومه وجاء إلى كبار قومه وأعلن إيمانه. وقال الله تعالى:
    {وَاضْرِ‌بْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْ‌يَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْ‌سَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْ‌سَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّ‌حْمَـٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَ‌بُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْ‌نَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْ‌جُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُ‌كُم مَّعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْ‌تُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِ‌فُونَ ﴿١٩﴾ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَ‌جُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْ‌سَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرً‌ا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَ‌نِي وَإِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِ‌دْنِ الرَّ‌حْمَـٰنُ بِضُرٍّ‌ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَ‌بِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ‌ لِي رَ‌بِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَ‌مِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

    ولذلك قال رسول الله إلياس لأخويه إدريس واليسع:
    {إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:20]

    وذلك لأنّ قومهم توعدوهم بذلك إن لم ينتهوا عن دعوتهم إلى الله وترك عبادة آلهتهم، وقالوا:
    {قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [يس:18]، وذلك لأنّ الأنبياء الثلاثة رسول الله إلياس ووزراءه الفتية إدريس واليسع كانوا يدعون قومهم إلى عبادة الله وحده وترك عبادة الأوثان وقالوا: قال الله تعالى: {هَٰؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا} صدق الله العظيم [الكهف:15].

    والآن تبيّن لكم لماذا جعل الله قصة أصحاب القرية ورسلها الثلاثة مُبهمةً ولم يذكر أصحاب هذه القرية ولا اسم قومها وكذلك لم يذكر أسماء رُسلها الثلاثة، وذلك لأنّ القصة تتعلق بأصحاب الكهف فإذا جاء الإمام المهديّ الذي يؤتيه الله علم الكتاب فيفصّلها تفصيلاً فيجعل أسرار القرآن مفهومةً لدى المُسلمين المؤمنين الموقنين بآيات الله في القرآن العظيم؛ أولئك من وزرائي المُكرّمين وهم رسول الله إلياس والصديق النّبي أخوه إدريس الذي رفعه الله مكان علياً، وهو إشارة على أن موقع أصحاب الكهف في أعلى مكانٍ في الجزيرة العربية، وأعلى مكان هو هضبة اليمن، وأعلى مكان في الهضبة هي محافظة ذمار، وأعلى مكان هي قرية الأقمر التي توجد بعرض جبل إسبيل. وأما الكهف فهو موجود عند البيوت التي بجانب الجبل على مقربة من بيت رجل يُدعى (محمد سعد) ولكنه يصدّ عن هذا الكهف صدوداً ويظنّ أنّ بداخله كنز له، وأخوه أعقل منه وأهدى سبيلاً.

    وكما قلنا إنّه يوجد في هذا الكهف أربعةٌ من وزراء الإمام المهديّ وهم رسول الله إلياس -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وكذلك أخوه الذي صدّق به؛ نبيّ الله إدريس، وكذلك النّبي الثالث الذي صدّق بأمرهم وهو أخوهم نبيّ الله الصدّيق اليسع، وكذلك الرقيم المضاف إليهم بتابوت السكينة حين أراد بنو إسرائيل قتل رسول الله المسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وسلم.

    أولئك هم من أكرم من في مجلس وزراء الإمام المهديّ، وإنّ أكرم وزراء الإمام المهديّ هو رسول الله المسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وآله وسلّم.


    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ___________



    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


    اقتباس المشاركة 208292 من موضوع من هم أولو الألباب وحقيقة الدّابة؟





    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    25 - 12 - 1429 هـ
    23 - 12 - 2008 مـ
    10:57 مساءً
    ــــــــــــــــــ


    خـــــروج الدّابــــــة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على محمدٍ رسول الله وآله الطيبين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدين وبعد..
    أختى السائلة عن الدّابة، وإليك الجواب المختصر: إنّ خروج الدّابة من الأرض هو إنسانٌ يمشي فيُكلم النّاس، والنّاسُ دواب. وقال الله تعالى:
    {وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النّاس بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى} صدق الله العظيم [فاطر:45].

    إذاً المقصود بالدّابة هو إنسان يُكلم النّاس شاهداً بالحقّ؛ وهو المسيح عيسى ابن مريم -صلّى الله عليه وآله وسلّم- يُخرجه الله من الأرض لأنّه الرقيم المُضاف إلى أصحاب الكهف فيُكلم النّاس كهلاً بالحقّ كما كلمهم طفلاً يوم ولادته، ويقول:
    {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ} [مريم:30]، فيجعله الله حَكَمَاً بين المسلمين والنّصارى الذين قالوا: إنّ الله هو المسيح عيسى ابن مريم! وطائفة أخرى قالوا: وَلَدُ الله! ولكن المسلمين يعتقدون بالحقّ أنّه عبد الله، ثم يأتي حكماً بالحقّ في اختلاف المسلمين والنّصارى فيقول لهم كما قال لهم من قبل وهو في المهد صبياً: {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ}، وذلك لأنّ المسيح الكذاب سوف يأتي ويقول أنّه المسيح عيسى ابن مريم ويقول أنّه الله ولذلك تمّ تأخير المسيح الحقّ ليجعله الله شاهداً بالحقّ وجعله الله للإمام المهدي وزيراً، ويكون من الصالحين ولا يدعو النّاس إلى اتّباعه بل إلى اتّباع الإمام المهديّ، ويكون من الصالحين التّابعين. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ} صدق الله العظيم [آل‌عمران:46].

    ومعنى قول الله تعالى:
    {وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ}؛ أي حين يُكلّمهم كهلاً فهو يكون من الصالحين التّابعين ولا يدعو النّاس لاتّباعه كونه نبيّ؛ ولكنّه لا ينبغي أن يأتي نبيٌّ من بعد محمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فيدعو النّاس لاتّباعه. تصديقاً لقول الله تعالى: {مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا} صدق الله العظيم [الأحزاب:40].

    ولذلك حين تأتي دعوة ابن مريم الأخرى سوف يكون من الصالحين التّابعين للإمام المهديّ يوم يأتي المسيح عيسى ابن مريم يُكلّم النّاس وهو كهلاً، ولكن ما هي المعجزة أن يتكلم رجل وهو كهل؟ بل المعجزة في نزول نفس ابن مريم من عند بارئها فينهض جسد المسيح المُضاف إلى أصحاب الكهف الثلاثة وتوجد هنا معجزة من ربّ العالمين لينطق ابن مريم بالحقّ بإذن الله، فأمّا الأولى فهي:
    {وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ} [آل عمران:46]، ومضت وانقضت يوم ميلاد المسيح عيسى ابن مريم -صلّى الله عليه وآله وسلّم- ونطق بإذن الله وقال: {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ}، ولم يقُل أنّه الله ولا ولد الله.
    وأما المُعجزة الأخرى في تكليم ابن مريم للناس في قول الله تعالى:
    {وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ} [آل عمران:46]، وتلك معجزة الإحياء لجسد الإنسان المسيح عيسى ابن مريم وعودة نفس المسيح إلى الجسد ليُكلّم النّاس كهلاً، والكهل هو سنٌّ متوسطٌ بين سنِّ الشباب والمَشيب ذو اللحية المخلوطة بالشعر الأبيض والأسود ويُطلق على من كان بهذا السن كهلاً، وذلك هو الدّابة يخرج من الأرض، وهو الإنسان المسيح عيسى ابن مريم ليُكلم النّاس كهلاً فينطق بنفس القول من قبل: {إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ} أي إنّه ليس الله ولا ولد الله سُبحانه! كما يعتقد النّصارى بالباطل، ويريد المسيح الكذاب أن يستغل عقيدة الكفار من النّصارى فيقول إنّه الله! وقال الله تعالى: {لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابن مريم وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ ربّي وَربّكمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الجنّة وَمَأْوَاهُ النّار وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ} صدق الله العظيم [المائدة:72].

    وبما أنّ المسيح الدجال سوف يأتي مؤيّداً لعقيدة الباطل لدى كُفار النّصارى فيدعي الربوبيّة ويقول إنّه المسيح عيسى ابن مريم وإنّه الله ربّ العالمين ولذلك يُسمّى المسيح الكذاب بمعنى إنّه ليس المسيح عيسى ابن مريم الحقّ، ولذلك تتبيّن لكم الحكمة من رجوع المسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وآله وسلّم، وهو الوزير الأول ونائب خليفة الله الإمام المهديّ ورئيس مجلس الوزراء.

    ومن وزراء المهديّ كذلك رسول الله
    إلياس -صلّى الله عليه وآله وسلّم- الذي ابتعثه الله إلى أصحاب الرسّ، وهي قرية حمّة ذياب بن غانم كما يُسمّيها المؤرخون. وكذّبوه هو ووزيره نبيّ الله الصديق إدريس صلّى الله عليه وآله وسلّم، ثم صدّقه أخوه إدريس؛ شاباً فتياً، ثم جعله الله مع أخيه إلياس وزيراً، ثم صدّقه أخوه اليسع؛ شاباً فتياً، فعزز الله بهما نبيّاً ثالثاً وهو نبيّ الله الصدّيق اليسع، فكذبوهم أجمعين ولم يؤمن لهم غير رجل واحد فقط وكان يكتم إيمانه ومثله كمثل مؤمن آل فرعون. وتوعّدهم قومهم إن لم ينتهوا عن الدعوة إلى الله وعبادة الله وحده بأنهم سوف يرجمونهم وليمسنّهم من قومهم عذاباً أليماً، ومن ثم خشي رسول الله إلياس على أخويه من الفتنة وأمرهم أن يأويا إلى الكهف وهو معهم فيختبئون فيه كما اختبأ محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وصاحبه أبو بكر من الكفار، وكذلك الرسول إلياس وأخويه النبيّين الصّدّيقَين الفتيان اختفوا في الكهف من مكر الكفار حتى ينظر الله في أمرهم، ولكن الرجل الذي صدّقهم وكان يكتم إيمانه علم بأنّ أنبياء الله الثلاثة قد اختفوا بعد تهديد الكفار برجمهم أو العودة في ملّتهم ومن ثمّ غضب هذا الرجل الصالح من قومه وجاء إلى كبار قومه وأعلن إيمانه. وقال الله تعالى:
    {وَاضْرِ‌بْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْ‌يَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْ‌سَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْ‌سَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّ‌حْمَـٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَ‌بُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْ‌نَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْ‌جُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُ‌كُم مَّعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْ‌تُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِ‌فُونَ ﴿١٩﴾ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَ‌جُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْ‌سَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرً‌ا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَ‌نِي وَإِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِ‌دْنِ الرَّ‌حْمَـٰنُ بِضُرٍّ‌ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَ‌بِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ‌ لِي رَ‌بِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَ‌مِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

    ولذلك قال رسول الله إلياس لأخويه إدريس واليسع:
    {إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:20]

    وذلك لأنّ قومهم توعدوهم بذلك إن لم ينتهوا عن دعوتهم إلى الله وترك عبادة آلهتهم، وقالوا:
    {قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [يس:18]، وذلك لأنّ الأنبياء الثلاثة رسول الله إلياس ووزراءه الفتية إدريس واليسع كانوا يدعون قومهم إلى عبادة الله وحده وترك عبادة الأوثان وقالوا: قال الله تعالى: {هَٰؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا} صدق الله العظيم [الكهف:15].

    والآن تبيّن لكم لماذا جعل الله قصة أصحاب القرية ورسلها الثلاثة مُبهمةً ولم يذكر أصحاب هذه القرية ولا اسم قومها وكذلك لم يذكر أسماء رُسلها الثلاثة، وذلك لأنّ القصة تتعلق بأصحاب الكهف فإذا جاء الإمام المهديّ الذي يؤتيه الله علم الكتاب فيفصّلها تفصيلاً فيجعل أسرار القرآن مفهومةً لدى المُسلمين المؤمنين الموقنين بآيات الله في القرآن العظيم؛ أولئك من وزرائي المُكرّمين وهم رسول الله إلياس والصديق النّبي أخوه إدريس الذي رفعه الله مكان علياً، وهو إشارة على أن موقع أصحاب الكهف في أعلى مكانٍ في الجزيرة العربية، وأعلى مكان هو هضبة اليمن، وأعلى مكان في الهضبة هي محافظة ذمار، وأعلى مكان هي قرية الأقمر التي توجد بعرض جبل إسبيل. وأما الكهف فهو موجود عند البيوت التي بجانب الجبل على مقربة من بيت رجل يُدعى (محمد سعد) ولكنه يصدّ عن هذا الكهف صدوداً ويظنّ أنّ بداخله كنز له، وأخوه أعقل منه وأهدى سبيلاً.

    وكما قلنا إنّه يوجد في هذا الكهف أربعةٌ من وزراء الإمام المهديّ وهم رسول الله إلياس -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وكذلك أخوه الذي صدّق به؛ نبيّ الله إدريس، وكذلك النّبي الثالث الذي صدّق بأمرهم وهو أخوهم نبيّ الله الصدّيق اليسع، وكذلك الرقيم المضاف إليهم بتابوت السكينة حين أراد بنو إسرائيل قتل رسول الله المسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وسلم.

    أولئك هم من أكرم من في مجلس وزراء الإمام المهديّ، وإنّ أكرم وزراء الإمام المهديّ هو رسول الله المسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وآله وسلّم.


    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ___________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  4. افتراضي برادر فيصل اليمانـــي..

    -4-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    23 - ذی الحجة - 1429 هـ
    22 - 12 - 2008 مـ
    ۲- دی -۱۳۸۷ه.ش.
    11:48 بعد از ظهر
    ــــــــــــــــــ

    برادر فيصل اليمانـــي..

    بسم الله الرحمن الرحيم
    برادر فیصل الیمانی، به ما خبر بده و خود را در تنگنا قرار نده؛ چه موانعی شما را از افشای حقیقت برای جهانیان باز داشته است؟ آیا قبیله‌ات تو را تصدیق نمی‌کنند؟ یا افراد غافل قریه «الأقمر» حرف تو را باور نمی‌کنند، مگر کسانی که خداوند به آنان رحم کند؟ موضوع چیست؟ تو را چه می‌شود؟ به ما وعده داده بودی در خلال یک ماه نتیجه‌ای برای ما بیاوری، یک ماه در حال تمام شدن است. اما اگر قادر به این کار نیستی، حرجی بر تو نیست برادر گرامی، چراکه خداوند کسی را بیش از توانش مکلف نمی‌سازد و می‌دانم تو با مردمی روبه‌رو خواهی شد که تنها عده‌ی کمی از آنها حق آمده از پروردگارشان را درک می‌کنند. اگر انسان‌ها قبل از برانگیختگی اصحاب کهف، آنها را پیدا نکنند؛ خداوند ایشان را برمی‌انگیزد و زنده و با پای خود به میان مردم خواهند آمد تا از نشانه‌های عجیب خداوند باشند. آنها از اقوام اولیه‌اند که خداوند از نظر جسمی به آنها برتری و فزونی داده است [و از نظر جسمی از مردم نسل حاضر قوی‌تر و درشت‌ترند]. خداوند «الرقیم» یعنی مسیح عیسی بن مریم -صلّى الله عليه وآله وسلّم- را هم برخواهد انگیخت و او همان «دابة» است که با انسان‌ها سخن گفته و ایشان را به پیروی از حق فرا می‌خواند و خود، از پیروان [مهدی منتظر] خواهد بود، همانا که مردم به آیات خداوند یقین نمی‌آورند و سلامٌ على المرسلين و الحمدُ لله ربّ العالمين.

    و حال این شمایید که طبق توصیفی که خداوند از شما کرده است، در عصر ظهور امام مهدی و خارج شدن «دابة» به بیان حق آیات پروردگارتان یقین نمی‌آورید تا زمان وقوع وعده‌ی حق خداوند بر شما فرا رسد و خورشید از مغرب طلوع کند و خداوند آنان را برانگیزد. و اگر خدا بخواهد، قبل از این رخ خواهد داد که بازگشت امور به خداونداست. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    { وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ‎﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النمل].
    فیصل یمانی هیچ حرجی بر تو نیست و بازگشت امور و حکم با خداوند است که او اسرع الحاسبین است. مهم‌ این است که من مکان آنها و مسیح عیسی بن مریم -صلّى الله عليه وآله وسلّم تسلیماً کثیراً- را که همراه ایشان است به شما گفتم. آنها در زمان مقدر شده در کتاب مسطور از همان مکان مشخص و معلوم خارج خواهند شد و زنده و با پای خود راه خواهند رفت. آنها چهار وزیر گرامی من و از انبیا هستند؛ اگر می‌دانستید! و باز گشت امور به خداوند است.
    تعجب من از علمای امت است که می‌دانند خداوند، امام مهدی را امام رسول الله مسیح عیسی بن مریم -صلّى الله عليه وآله وسلّم- قرار داده است ولی شأن امام مهدی منتظر را پایین آورده و بر او حرام کرده‌اند که خود را به آنان معرفی کند و از شأن خود سخن بگوید و تصور می‌کنند آنها هستند که او را شناخته و معرفی خواهند کرد!! و حال این امام حق است که در تمامی موضوعاتی که با نظر آنان مخالف است، همگیشان را ساکت کرده است ولی کوچک‌ترین حرکتی از ایشان سرنزده چون می‌دانند نمی‌توانند در برابر قدرت برهان آشکار آیات محکم قرآن عظیم حرفی بزنند. اگر با روایات با آنان بحث و جدال می‌کردم، می‌توانستند با توجه به کثرت روایات باطل با من مجادله کنند. ولی می‌دانم که حجت خداوند بر محمد و ناصر محمد و مردمشان؛ ذکر محفوظ از تحریف است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ‎﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الحجر].
    {
    وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ‎﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].
    و در موارد اختلافتان حکم مربوطه در آن آمده است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بالحقّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاس بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}
    صدق الله العظيم [النساء:١٠٥].

    پس بعد از آن [قرآن عظیم] به چه حدیثی ایمان دارید؟ وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 208293 من موضوع من هم أولو الألباب وحقيقة الدّابة؟




    - 4 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    23 - 12 - 1429 هـ
    22 - 12 - 2008 مـ
    11:48 مساءً
    ــــــــــــــــــ


    أخي الفيصل اليمانـــي ..

    بسم الله الرحمن الرحيم
    أخي الفيصل اليماني أخبرنا ولا تنحرج، ما هي الموانع التي منعتك من كشف الحقيقة للعالمين؟ فهل لم تصدقك قبيلتك؟ أم لم يصدقك أصحاب قرية الأقمر الغافلون إلا من رحم ربّي؟ أم ما خطبك وما دهاك فقد أوشك الشهر الذي وعدتنا خلاله أن تأتينا بنتيجةٍ أن ينتهي؟ ولكن إن لم تستطع فلا حرج عليك أخي الكريم ولا يُكلف الله نفساً إلا وسعها، واعلمْ أنك سوف تجد قوماً لا يفقهون الحقّ من ربّهم إلا قليلاً. وإن لم يعثر النّاس عليهم قبل بعثهم فسوف يبعثهم الله فيخرجون على النّاس أحياءً يمشون من آيات الله عجباً في ضخامة الخلق من الأمم الأولى من الذين زادهم الله بسطةً في الخلق، وكذلك يبعث الله الرقيم المُضاف إليهم المسيح عيسى ابن مريم -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وهو دابة من الأرض تُكلمهم بأن يتّبعون الحقّ؛ ويكون من التّابعين، إنّ النّاس بآيات الله لا يوقنون، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.

    وها أنتم كما وصفكم الله في عصر ظهور الإمام المهديّ وخروج الدّابة لا توقنون بالبيان الحقّ لآيات ربّكم حتى إذا وقع القول عليكم بالحقّ وتطلع الشمس من مغربها يبعثهم الله؛ وإنْ يشأ فقبل ذلك، وإلى الله تُرجع الأمور. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النّاس كَانُوا بِآياتنَا لَا يُوقِنُونَ} صدق الله العظيم [النمل:٨٢].

    فلا حرجَ عليك أيها الفيصل اليماني شيئاً وإلى الله ترجع الأمور والحُكم لله وهو أسرع الحاسبين، أهم شيء أنّي علّمتكم بمكانهم ومعهم المسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وآله وسلّم تسليماً كثيراً، ومن نفس المكان المعلوم سوف يخرجون في قدرهم المقدور في الكتاب المسطور أحياءً يمشون؛ أولئك من وزرائي المُكرمين أربعة من الأنبياء لو كنتم تعلمون! وإلى الله تُرجع الأمور.

    ويا عجبي من عُلماء أمّة يعلمون إن الله قد جعل الإمام المهديّ إماماً لرسول الله المسيح عيسى ابن مريم -صلّى الله عليه وآله وسلّم- ومن ثم يحقّرون من شأن الإمام المهديّ المنتظَر وحرّموا عليه أن يُعرّفهم بشأنه وأنهم هم من يعرفونه بما سيعرفون! وها هو الإمام الحقّ قد أخرس ألسنتهم في كافة المواضيع التي خالفناهم فيها جملةً وتفصيلاً فلم يذودوا شيئاً لأنهم لا يستطيعون شيئاً نظراً لقوة البُرهان المُبين من مُحكم القرآن العظيم، ولو كنت أجادل النّاس بالروايات لاستطاعوا أن يجادلونني جدلاً كبيراً من كثرة الباطل المُفترى، ولكني أعلم أنّه الحجّة لله على محمدٍ وناصر محمدٍ وقومِهما هو الذكر المحفوظ من التحريف. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ} صدق الله العظيم [الحجر:٩].

    {وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ} صدق الله العظيم [الزخرف:٤٤].

    وفيه الحُكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بالحقّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاس بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}
    صدق الله العظيم [النساء:١٠٥]، فبأي حديث بعده تؤمنون؟

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..

    الإمام المهدي؛ ناصر محمد اليماني.
    ____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..




  5. افتراضي امام مهدی منتظَر فتوا می‌دهد «دابه»ای که خارج خواهد شد و با مردم سخن خواهد گفت، عيسى بن مريم عليه الصلاة والسلام است.

    -5-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - شوّال - 1433 هـ
    20 - 08 - 2012 مـ
    ۳۰- مرداد -۱۳۹۱ ه.ش.
    04:04 صبح

    [ لمتابعة رابط المشاركـــــــــــة الأصليِّة للبيـــــــــــــــان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=56832
    ـــــــــــــــــــــ


    امام مهدی منتظر فتوا می‌دهد «دابه»ای که خارج خواهد شد و با مردم سخن خواهد گفت، عيسى بن مريم عليه الصلاة والسلام است...


    بسم الله الرحمن الرحيم، و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاک آنها و تمام پیروان حقّ آمده از نزد پروردگارشان تا یوم الدین، ما بین هیچ‌یک از آنان فرقی نمی‌گذارم و اما بعد..

    امام مهدی از میهمان گرامی ما «تائب الی الله» معذرت می‌خواهد که یا به علت آگاه نشدن از سؤالش و یا به یاد نیاوردن آن که به واسطه کثرت سؤال و جواب‌های عمومی و خصوصی است، به او پاسخ نداده است. امام مهدی یک نفر است و پرسشگران یک امت هستند، پس صبری جمیل داشته باشید..
    من به انصار امر نمی‌کنم، بلکه درخواست می‌کنم به صورت داوطلبانه اگر سؤالی پیدا کردند که به آن جواب نداده‌ایم، آن را همراه لینک آن بیان به صورت نامه‌ی خصوصی برایم بفرستند تا هر وقت که میسر شد به اذن خداوند به آن جواب دهیم؛ ای جماعت پرسشگران صبر پیشه کنید. امام مهدی در برابر حق‌جویان تکبر نمی‌ورزد، ما به پرسشگران پاسخ می‌دهیم بدون اینکه بدانیم چه کسی سؤال می‌کند. مهم پاسخ ماست که به‌کار حق‌جویان می‌آید خواه پرسشگر هدایت شود و یا نشود ولی جواب سؤال او برای کسانی دیگری مفید خواهد بود که با اخلاص و صادقانه به دنبال حق هستند.
    و اما کسانی که از احزاب مختلف به دانش خود خرسند هستند، به آنان می‌گوییم: اگر برایتان روشن شود در فلان مسئله نظر و علم شما باطل است، چه می‌کنید؟ خداوند در آیات محکم کتاب خود به شما فتوا داده است که هر ادعایی به برهان نیاز دارد، خداوند تعالی فرموده است:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ}صدق الله العظيم [البقرة:۱۱۱].

    مثل این فتوا که ندانسته و بدون داشتن دلیلی از نزد خداوند و با پیروی از ظن و گمان با توجه به اینکه در قرآن از ناقه سخن گفته شده است، فتوا داده‌اند که مقصود از«دابة» همان «ناقة الله» صالح است چون لفظ «آیة» برای آن به‌کار رفته است. می‌گوییم:
    بله اما نشانه‌ و «آیة» برای قوم نبی الله صالح بود که زمان و دوران آن گذشته و رفته است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {
    وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَٰذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿٧٣﴾‏} صدق الله العظيم [الأعراف].
    قصه قوم نبيّ الله صالح -صلى الله عليه وآله الأطهار وسلم- را دنبال می‌کنیم تا ببینیم آیا خداوند ناقه را به مکان رفیعی برد و از کشته شدن نجات داد و ناقه دیگری شبیه آن برایشان فرستاد تا آن را بکشند؟ پس برای عالم و عامه مسلمانان از آیات محکم کتاب فتوای پروردگارعالمیان را می‌آوریم . خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْ‌سَلٌ مِّن رَّ‌بِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْ‌سِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿٧٥﴾ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا إِنَّا بِالَّذِي آمَنتُم بِهِ كَافِرُ‌ونَ ﴿٧٦﴾ فَعَقَرُ‌وا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ‌ رَ‌بِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْ‌سَلِينَ ﴿٧٧﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّ‌جْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِ‌هِمْ جَاثِمِينَ ﴿٧٨﴾ فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِ‌سَالَةَ رَ‌بِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَـٰكِن لَّا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    یعنی بنابر حکمت الهی، خداوند ناقه را از کشته شدن نجات نداد و قوم صالح، ناقه خداوند را کشتند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَيْرُ‌هُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْ‌ضِ وَاسْتَعْمَرَ‌كُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُ‌وهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَ‌بِّي قَرِ‌يبٌ مُّجِيبٌ ﴿٦١﴾ قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْ‌جُوًّا قَبْلَ هَـٰذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِ‌يبٍ ﴿٦٢﴾ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَ‌أَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّ‌بِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَ‌حْمَةً فَمَن يَنصُرُ‌نِي مِنَ اللَّـهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ‌ تَخْسِيرٍ‌ ﴿٦٣﴾ وَيَا قَوْمِ هَـٰذِهِ نَاقَةُ اللَّـهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُ‌وهَا تَأْكُلْ فِي أَرْ‌ضِ اللَّـهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِ‌يبٌ ﴿٦٤﴾ فَعَقَرُ‌وهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِ‌كُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَٰلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ‌ مَكْذُوبٍ ﴿٦٥﴾ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُ‌نَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَ‌حْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَ‌بَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿٦٦﴾ وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِ‌هِمْ جَاثِمِينَ ﴿٦٧﴾ كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُ‌وا رَ‌بَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِّثَمُودَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [هود].

    ای مرد،
    برای تو روشن شد که قوم ثمود از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند و به ناقه آسیب رساندند و آن را پِی کردند و کشتند. تصدیقِِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْ‌سَلِينَ ﴿١٤١﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿١٤٢﴾ إِنِّي لَكُمْ رَ‌سُولٌ أَمِينٌ ﴿١٤٣﴾ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿١٤٤﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ‌ إِنْ أَجْرِ‌يَ إِلَّا عَلَىٰ ربّ الْعَالَمِينَ ﴿١٤٥﴾ أَتُتْرَ‌كُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ ﴿١٤٦﴾ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿١٤٧﴾ وَزُرُ‌وعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ ﴿١٤٨﴾ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِ‌هِينَ ﴿١٤٩﴾ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿١٥٠﴾ وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ‌ الْمُسْرِ‌فِينَ ﴿١٥١﴾ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْ‌ضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿١٥٢﴾ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِ‌ينَ ﴿١٥٣﴾ مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿١٥٤﴾ قَالَ هَـٰذِهِ نَاقَةٌ لَّهَا شِرْ‌بٌ وَلَكُمْ شِرْ‌بُ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ ﴿١٥٥﴾ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٥٦﴾
    فَعَقَرُ‌وهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ ﴿١٥٧﴾ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُ‌هُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٥٨﴾ وَإِنَّ رَ‌بَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّ‌حِيمُ ﴿١٥٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

    بعد از پیگیری قصه نبی الله صالح و قومش و ناقه که نشانه و آیه خداوند برای آنان بود، برایمان روشن شد که آن نشانه، گذشته و تمام شده است و آنها به یقین ناقه را کشتند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ‌ ﴿٢٣﴾ فَقَالُوا أَبَشَرً‌ا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ‌ ﴿٢٤﴾ أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ‌ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ‌ ﴿٢٥﴾ سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ‌ ﴿٢٦﴾ إِنَّا مُرْ‌سِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْ‌تَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ‌ ﴿٢٧﴾ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْ‌بٍ مُّحْتَضَرٌ‌ ﴿٢٨﴾ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ‌ ﴿٢٩﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ‌ ﴿٣٠﴾ إِنَّا أَرْ‌سَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ‌ ﴿٣١﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْ‌نَا الْقُرْ‌آنَ لِلذِّكْرِ‌ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ‌ ﴿٣٢﴾}
    صدق الله العظيم [القمر].
    پس او را مجروح کرده و کشتند و کار او تمام شد و خداوند آنها را به‌خاطر گناهانشان درهم کوبید و با خاک یکی کرد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
    {كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿١١﴾ إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿١٢﴾ فَقَالَ لَهُمْ رَ‌سُولُ اللَّـهِ نَاقَةَ اللَّـهِ وَسُقْيَاهَا ﴿١٣﴾ فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُ‌وهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَ‌بُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿١٤﴾ وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم [الشمس].

    بیایید تا برایتان روشن کنم این مرد چرا از ظن و گمان پیروی کرده است. جواب را در فرموده‌ی خداوند تعالی پیدا می‌کنید: {وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً} صدق الله العظيم [الأعراف].

    این مرد خواهد گفت: «آیا نمی‌بینید لغت ‍(آیة) دو جا آمده است؟ و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ‎﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النمل]؟».
    کسانی که دنباله‌رو ظن و گمان هستند خواهند گفت: «آیا نمی‌بینید که در دو جا از (آیة) ذکر به میان آمده است یکی در جایی که از ناقه یاد می‌شود یکی در جایی که از دابة سخن به میان می‌آید؟» و بر این اساس تصور می‌کنند «دابة» همان «ناقة» است. امام مهدی ناصر محمد یمانی در جواب کسانی که دنباله‌رو ظن و گمان هستند می‌گوید: این پیروی از ظن است ولی ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند و دلیل این گمان که ناقه همان «دابة» است به میان آمدن نام «آیة» است، چقدر مردم جاهلی هستید! این تفسیر قرآن با قرآن نیست، اشتباه می‌کنید. بلکه تفسیر قرآن با قرآن باید بی شک‌وتردید و همان‌طور که امام مهدی ناصر محمد یمانی انجام می‌دهد، بر اساسی متین و آشکار استوار باشد و همراه با برهان واضح، به وضوح خورشید در حال طلوع باشد و برخلاف دروغی که نادانان به ما نسبت می‌دهند در تفاسیر ما تناقضی پیدا نمی‌شود. ما اعتراف می‌کنیم که در بیانات ما خطاهای لغوی وجود دارد و این حجت ما برشماست نه حجت شما بر ما و الحمدلله. به خدا قسم که آنها مقصود ناصر محمد یمانی را در تمام بیاناتش می‌دانند و می‌فهمند و مهم و اساس این است که آنها گفته‌های مرا می فهمند.
    و اما «دابة» به هرچیزی اطلاق می‌شود که روی زمین حرکت کند، چه انسان باشد و چه حیوان. در کتاب به همه اینها «دابة» گفته می‌شود. در تعداد زیادی از آیات محکم قرآن عظیم صحبت از «دواب» شده است که مقصود «انسان‌ها» هستند. دوم اینکه مردم منتظر خروج «ناقة الله» صالح علیه الصلاة و السلام نیستند؛ بلکه در انتظار برانگیخته شدن امام مهدی و خروج «دابة» از زمین یعنی مسیح عیسی بن مریم صلی الله علیه و آله وسلم و خروج مسیح کذاب از بهشت فتنه هستند.
    ای مرد، بیان امام ناصر محمد یمانی را هر انسان عاقلی می‌پذیرد، چون بیان حق کتاب و ذکر و پندی برای خردمندان است و تنها بدترین جنبندگان، آنانی که گنگ و کر هستند و تعقل نمی‌کنند، این بیانات را انکار می‌کنند. پس برادر گرامی از آنان نباش، بلکه از شکرگزاران باش. خدا را حمد و ستایش کن که مقدر نموده در زمانی زندگی کنی که مهدی منتظر برانگیخته می‌شود تا مردم را از ظلمات بیرون برده و به‌سوی نور ببرد. این فضل عظیم خداوند بر شماست، پس ای امت امام مهدی ناصر محمد یمانی از شکرگزاران باشید.
    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    برادرتان الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني

    اقتباس المشاركة 249924 من موضوع من هم أولو الألباب وحقيقة الدّابة؟



    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - 10 - 1433 هـ
    20 - 08 - 2012 مـ
    04:04 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ

    الإمام المهديّ المنتظَر يفتي بأنّ الدابّة التي ستخرج تكلّم الناس
    إنّما هي عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام
    ..


    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وآلهم الطيّبين والتّابعين الحقّ من ربّهم إلى يوم الدين لا نفرّق بين أحدٍ من رسله ونحن له مسلمون، أمّا بعد..

    وإنّ الإمام المهديّ ليقدّم اعتذاره إلى ضيفنا الكريم (التائب إلى الله) بعدم ردِّ الجواب على أسئلته التي لم أعثر عليها أو لا أتذكرها لكثرة الأسئلة والردود على العام والخاص، والإمامُ المهديّ رجلٌ واحدٌ والسائلون أمّة، فصبرٌ جميلٌ.

    وما أريده من أحبتي الأنصار تطوّعاً وليس أمراً أنّ من عثر على سؤالٍ لم يتمّ الردّ عليه أنْ يبعث به إلينا كرسالةٍ خاصةٍ مع رابط البيان حتى أجيبَ عليه حين تتيسّر لنا الفرصة بإذن الله، وصبرٌ جميلٌ معشر السائلين، وما كان الإمام المهديّ ليتعالى على الباحثين عن الحقّ، ونجيب السائلين ولا نعلم من السائل، والمهم أنّنا رددْنا بالجواب ليستفيد الباحثون عن الحقّ بغض النظر هل اهتدى السائل أم كان من الذين لا يهتدون؛ بل سوف يستفيد من الجواب على سؤاله قومٌ آخرون باحثون عن الحقّ بكل إخلاصٍ وصدقٍ.

    وأمّا الذين هم فرحون بما لديهم من العلم لدى مختلف الأحزاب فنقول: أولو كان تبيّن لكم أنّ علمكم باطلٌ في المسألة الفلانيّة؟ ولكنّ الله أفتاكم في محكم كتابه أنّ لكل دعوى برهانٌ، ولذلك قال الله تعالى:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:111].

    كمثل الذي يفتي أنّ الدابة هي ناقة الله صالح بغير علمٍ من الله إلا اتّباع الظنّ حين جاء ذكر الناقة في القرآن بأنّها آيةٌ، ونقول:
    نعم آية لقوم نبيّ الله صالح مضتْ وانقضتْ.تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [الأعراف:73].

    ونتابع قصة قوم نبيّ الله صالح صلى الله عليه وآله الأطهار وسلم فهل رفع الله الناقة إلى مكانٍ عَلِيٍّ فأنقذها من القتل فشبّه لهم ناقة أخرى ليقتلوها؟ ومن ثم نأتي للفتوى من ربّ العالمين في محكم كتابه للعالِم وعامّة المسلمين. قال الله تعالى:
    {قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْ‌سَلٌ مِّن رَّ‌بِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْ‌سِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿٧٥﴾ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا إِنَّا بِالَّذِي آمَنتُم بِهِ كَافِرُ‌ونَ ﴿٧٦﴾ فَعَقَرُ‌وا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ‌ رَ‌بِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْ‌سَلِينَ ﴿٧٧﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّ‌جْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِ‌هِمْ جَاثِمِينَ ﴿٧٨﴾ فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِ‌سَالَةَ رَ‌بِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَـٰكِن لَّا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    فهذا يعني أنّ الله لم ينقذها من القتل لحكمةٍ إلهيةٍ، وقتلَ قومُ صالح ناقةَ الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَيْرُ‌هُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْ‌ضِ وَاسْتَعْمَرَ‌كُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُ‌وهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَ‌بِّي قَرِ‌يبٌ مُّجِيبٌ ﴿٦١﴾ قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْ‌جُوًّا قَبْلَ هَـٰذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِ‌يبٍ ﴿٦٢﴾ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَ‌أَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّ‌بِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَ‌حْمَةً فَمَن يَنصُرُ‌نِي مِنَ اللَّـهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ‌ تَخْسِيرٍ‌ ﴿٦٣﴾ وَيَا قَوْمِ هَـٰذِهِ نَاقَةُ اللَّـهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُ‌وهَا تَأْكُلْ فِي أَرْ‌ضِ اللَّـهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِ‌يبٌ ﴿٦٤﴾ فَعَقَرُ‌وهَافَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِ‌كُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَٰلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ‌ مَكْذُوبٍ ﴿٦٥﴾ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُ‌نَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَ‌حْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَ‌بَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿٦٦﴾ وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِ‌هِمْ جَاثِمِينَ ﴿٦٧﴾ كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُ‌وا رَ‌بَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِّثَمُودَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [هود].

    ويتبيّن لك يا رجل أنّ قوم ثمود عصوا أمر ربهم ومسّوا الناقة بسوءٍ فعقروها. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْ‌سَلِينَ ﴿١٤١﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿١٤٢﴾ إِنِّي لَكُمْ رَ‌سُولٌ أَمِينٌ ﴿١٤٣﴾ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿١٤٤﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ‌ إِنْ أَجْرِ‌يَ إِلَّا عَلَىٰ ربّ الْعَالَمِينَ ﴿١٤٥﴾ أَتُتْرَ‌كُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ ﴿١٤٦﴾ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿١٤٧﴾ وَزُرُ‌وعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ ﴿١٤٨﴾ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِ‌هِينَ ﴿١٤٩﴾ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿١٥٠﴾ وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ‌ الْمُسْرِ‌فِينَ ﴿١٥١﴾ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْ‌ضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿١٥٢﴾ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِ‌ينَ ﴿١٥٣﴾ مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿١٥٤﴾ قَالَ هَـٰذِهِ نَاقَةٌ لَّهَا شِرْ‌بٌ وَلَكُمْ شِرْ‌بُ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ ﴿١٥٥﴾ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٥٦﴾ فَعَقَرُ‌وهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ ﴿١٥٧﴾ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُ‌هُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٥٨﴾ وَإِنَّ رَ‌بَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّ‌حِيمُ ﴿١٥٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

    وبعد متابعة قصة نبيّ الله صالح وقومه والناقة آية لهم من ربهم تبيّن لنا إنّها آيةٌ مضتْ وانقضتْ وقتلوها يقيناً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ‌ ﴿٢٣﴾ فَقَالُوا أَبَشَرً‌ا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ‌ ﴿٢٤﴾ أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ‌ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ‌ ﴿٢٥﴾ سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ‌ ﴿٢٦﴾ إِنَّا مُرْ‌سِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْ‌تَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ‌ ﴿٢٧﴾ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْ‌بٍ مُّحْتَضَرٌ‌ ﴿٢٨﴾ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ‌ ﴿٢٩﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ‌ ﴿٣٠﴾ إِنَّا أَرْ‌سَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ‌ ﴿٣١﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْ‌نَا الْقُرْ‌آنَ لِلذِّكْرِ‌ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ‌ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [القمر].

    إذاً عقروها وقُضي أمرُها فأهلكهم الله بذنبهم فسوّاها. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿١١﴾ إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿١٢﴾ فَقَالَ لَهُمْ رَ‌سُولُ اللَّـهِ نَاقَةَ اللَّـهِ وَسُقْيَاهَا ﴿١٣﴾ فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُ‌وهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَ‌بُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿١٤﴾ وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [الشمس].

    وتعالوا لنبيّن لكم سبب اتّباع هذا الرجل الظنّ، وتجدون الجواب في قول الله تعالى:
    {وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً} صدق الله العظيم [الأعراف:73].

    وسوف يقول لكم الرجل: "أفلا ترون أنّ ذكر الآية جاء في الموضعين؟ وقال الله تعالى:
    {وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآَيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ} صدق الله العظيم [النمل:82]؟".

    ومن ثم يقول الذين يتبعون الظنّ: "أفلا ترون أنّه ذكر لكم {آيَة} في الموضعين وهو موضع الناقة وموضع الدابة؟". ومن ثم يستنبطون حسب زعمهم أنّ الدابة هي الناقة. ومن ثم يردّ على الذين يتبعون الظنّ الإمامُ المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: ذلك هو اتّباع الظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً، وسبب ظنّكم أنّ الناقة هي الدابّة هو ذكر الآية فكم أنتم قوم تجهلون! فليس هذا هو تفسير القرآن بالقرآن فإنّكم لخاطئون؛ بل تفسير القرآن بالقرآن يجب أن يكون على أساسٍ متينٍ مبينٍ وبرهانٍ واضحٍ وضوح الشمس حين الشروق لا شكّ ولا رَيْب كما يفعل الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني فلن تجدوا تناقضاً كما يفتري علينا الجاهلون، ونقرّ ونعترف بالأخطاء اللغويّة وهي حجّة لنا وليست علينا والحمد لله، وتالله إنّهم ليفهمون ويعلمون ما يقصده ناصر محمد اليماني في كافة بياناته وهذا هو الأهمّ والأساس أن يفطنوا لما أقول.

    وأما الدابة: فيطلق على كل ما يَدِبُّ على الأرض سواء كان إنساناً أو حيواناً فيسمى في الكتاب دابّة، فكثيرٌ من الآيات في محكم الكتاب ذكرت الدواب ويقصد بها الناس. وثانياً إنّ الناس لا ينتظرون خروج ناقة الله صالح عليه الصلاة والسلام؛ بل بعث الإمام المهديّ وخروج الدابّة المسيح عيسى ابن مريم صلى الله عليه وآله وسلم وخروج المسيح الكذاب من جنّة الفتنة.

    ويا رجل، إنّ بيان الإمام ناصر محمد اليماني يقبله كل إنسانٍ عاقلٍ كونه البيان الحقّ للكتاب ذكرى لأولي الألباب وما ينكره إلا أشَرّ الدواب الصمّ البُكْمُ الذين لا يعقلون، فلا تكن منهم وكن من الشاكرين أخي الكريم، واحمدْ ربّك الذي قدّر وجودك في عصر بعث المهديّ المنتظَر ليخرج الناس من الظلمات إلى النور؛ ذلكم فضل من الله عليكم عظيمٌ فكونوا من الشاكرين يا أمّة الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ___________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 04-02-2018, 05:27 AM
  2. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 11-12-2016, 12:21 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 03-12-2016, 06:03 AM
  4. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 17-11-2016, 08:15 AM
  5. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 16-09-2015, 05:29 PM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •