الموضوع: روش امام مهدی برای بیان قرآن چگونه است؟

النتائج 1 إلى 3 من 3
  1. افتراضي روش امام مهدی برای بیان قرآن چگونه است؟

    - 1 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    1431-09-23هـ
    02 - 09 - 2010 مـ

    11:44 صباحاً
    ــــــــــــــــــــــ

    سؤال: روش امام مهدی برای بیان قرآن چگونه است؟

    [به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم در میان شما بنده‌ای غیر از امام مهدی وجود دارد که آن درجه عالی و رفیع بر او عرضه شده]

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورُسله وآلهم الطيبين من أولهم إلى خاتمهم جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله الأطهار والسابقين الأنصار في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين..

    ای امت اسلام! سلام الله علیکم و رحمته و برکاته؛ من درمورد سیاره عذاب آشکارا به شما هشدار می‌دهم پس با توبه و انابه و پیروی از کتاب محفوظ از تحریف خداوند قرآن عظیم؛ به سوی خدا بگریزید؛ ای خردمندان از بیان حق قرآن پیروی کنید؛ مگر فکر می‌کنید بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی از قرآن مانند تفاسیر شما از روی ظن بوده و از نزد خداوند رحمن برهانی ندارد؟ هیهات هیهات . پناه برخدا از علمایی باشم که به خاطر نسبت دادن مطالبی که خداوند سبحانه و تعالی نفرموده؛ آتش جهنم را برای خود مهیا کرده‌اند.
    شاید یکی از علمای مسلمین بخواهد سخن امام ناصر محمد یمانی را قطع کرده وبگوید: "صبرکن صبرکن ناصر محمد یمانی؛ کدام یک از علما هستند که چیزی را به خدا نسبت داده‌اند که خدا نفرموده است؟" امام ناصر محمد یمانی در پاسختان می‌گوید: همان کسانی که کلام خدا را براساس رأی و نظر خود و با اجتهادی که برهانی از جانب خداوند رحمن برایش نازل نشده، تفسیر کرده و سپس می‌گویند: اگر درست گفته باشم از من است و اگر خطا باشد از شیطان. از خدا بترسید و از گام‌ها ونقشه‌های شیطان که به شما دستور می‌دهد ندانسته به خدا نسبت دهید، پیروی نکنید.
    ممکن است شخص دیگری بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید:" همانا که تمام تفاسیر؛ اجتهاد مفسران است؛ و اما تو ناصر محمد یمانی؛ تفسیر تو هم جز اجتهاد شخصی نیست و برای همین ممکن است تفسیر تو از قرآن درست باشد یا خطا". امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخت می‌گوید: ای مردم از خدا بترسید؛ آیا وقت ان نرسیده که درک کنید بیان امام مهدی برای قرآن مثل تفاسیر ظنی شما نیست که احتمال خطا و صحت داشته باشد؟ پناه برخدا از کسانی باشم که از نقشه شیطان پیروی می‌کنند و ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند. تفسیر چیست؟ یعنی مقصود خداوند را دقیقا با کلامی که او برای مردم عالم فرستاده تفسیر کنید و اگر مفسری برای کلام خدا تفسیری بیاورد که خداوند نفرموده و از روی ظن چیزی را به خدا نسبت دهد جایگآه خود در آتش دوزخ را مهیا کرده است که ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند.
    تصدیق فتوای
    مُحمد رسول الله در احادیث حق: از‏ ‏ابن عباس ‏ ‏رضي الله عنهما ‏ که گفت: رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم فرمود ‏:‏
    [من قال في القرآن بغير علم ‏ ‏فليتبوأ ‏ ‏مقعده من النار]

    [كسي كه بدون علم قرآن را تفسير كند، جايگاه خود را در آتش دوزخ مهيا كرده است.]،
    واز النَّبيّ صلى الله عليه وسلم:
    [من قال في القرآن برأيه أو بما لا يعلم فليتبوأ مقعده من النار]
    أخرجه الترمذي.
    [كسي كه از روی رأی خود و یا بدون علم قرآن را تفسير كند، جايگاه خود را در آتش دوزخ مهيا كرده است.].
    ای امت اسلام! از خدا پروا کنید. خداوند امام مهدی ناصر محمد یمانی را به سوی شما فرستاده تا با بیان حق قرآن برایتان حجت بیاورد؛ یا مگر شما نمی‌دانید بیان امام مهدی از قرآن چیست؟ بیان او آن گونه که شما می‌پندارید تنها تفسیر قرآن نیست؛ بلکه بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی از قرآن؛ آیات بینه قرآن برای تفسیر آیات مبهم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ} صدق الله العظيم [النور:34].
    س ۱- آیا برای ما فتوا می‌دهی مقصود خداوند از این فرموده چیست:
    {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ} صدق الله العظيم [النور:34].
    ج ۱- همانا که اینها آیاتی هستند که آیات دیگر را روشن می‌کنند و خداوند با آنها تفصیل بیشتری درمورد دیگر آیات در اختیارتان قرارداده و حکم خود را در مواردی که دچار اختلاف باشید در این آیات قرار داده است . پروردگار این آیات را ام الکتاب قرار داده چون برای روشن کردن آیات دیگر نازل شده‌اند. پس ایه‌ای که برای بیان آیات دیگر آمده باید محکم بوده و برای عالم و جاهلتان بینه و واضح و جلی باشد؛ اینها آیات محکم کتابند؛ اینها ایات ام الکتابند که هرکس از محتوای این آیات منحرف شود؛ از راه راست منحرف و دور شده است؛ چون این آیات نیاز ندارند در سنت نبوی بیان و تشریح شوند؛ و در احادیث تنها تذکر داده شده که باید از این آیات محکم پیروی شود.چگونه ممکن است که خداوند این آیات را برای روشن کردن آیات دیگر نازل کند و بعد خود اینها نیاز به بیان شدن در سنت نبوی داشته باشند؟ فقط این که در سنت نبوی احادیثی آمده که به شما تذکر می‌هند باید پیرو آیات محکم کتاب باشید و حدیث حق تشویق می‌کند که از آیات محکم پیروی شود؛ این آیات خداوند؛آیات محکم‌اند که برای عالم و جاهل شما و هرکسی که زبان عربی مبین بداند؛ روشن و آشکارهستند و هرکس که از آنها روبگرداند و از احادیثی پیروی کند که در سنت نبوی به دورغ به نبی الله نسبت داده شده و برخلاف آیات محکم هستند؛ قلبش از حق دور و گمراه می‌شود و نسبت به آنچه که در آیات محکم قرآن عظیم بر محمد صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده؛ کافر شده است وتصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ} صدق الله العظيم [النور:34].
    آیه روشن و مبینه؛ یا برای این می‌آید که نکته‌ای را بیشتر برای شما بیان کند، نکته‌ای که در آیه‌ای دیگر بیان آن کامل نشده و یا برای این می‌اید تا آیات کتاب را بیشتر برای‌ شما تفصیل کند و یا برای این است که حکم جدیدی را به حکم قبلی اضافه کند تا حکم سنگین‌تر را سبک‌تر کند و یا حکم سابق را تبدیل وحکم اساسی را بیاورد.
    شاید یکی از شما بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:"چطورممکن است؛ شایسته علمای امت نیست که از آیات مبینه‌ای که برای تفصیل آیات دیگر آمده‌اند گمراه شوند؛ چطور از پیروی از این آیات رومی‌گردانند؟ چون وقتی آیه‌ای می‌آید که روشن کننده حکم حق خداوند در مورد آیات مبهم است؛ پس باید خود آن ایه کاملا برای علمای امت و جاهلان روشن و واضح باشد و هر کسی که زبان عربی مبین را بداند، آن را فهمیده و دریابد. ممکن است برای ما مثالی بیاورید و یکی ازآیاتی را بیاورید که احکام خداوند را روشن می‌کنند؟" پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: خداوند تعالی می‌فرماید:
    {سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [النور].
    همانا آیه‌ای که به عنوان ایه مبینه و روشن‌گر می‌ آید باید آشکار و واضح و روشن باشد؛ چون برای بیانی است که مستقیم از جانب پروردگار رحمن نازل شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَآ إِلاَّ الْفَاسِقُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:99].
    این آیات مبینه و روشن‌گر چگونه آیاتی هستند؟ جواب این است که آنها تفصیل و تشریح کننده آیات مبهمی از کتابند که خداوند بخواهد آنها را بیان نماید.( هُنّ المُفصِّلات لما شاء الله من آيات الكتاب المبهمات،) و درمواردی که دچار اختلاف می‌شوید؛ خداوند حکم حق خود را به صورت روشن و واضح در این آیات قرار داده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {أَفَغَيْرَ اللّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَهُوَ الَّذِي أَنَزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلاً}صدق الله العظيم [الأنعام:114].
    این سؤال دوباره مطرح می‌شود: این آیات مبینه چگونه آیاتی هستند؟ جواب را در آیات محکم کتاب پیدا می‌کنید:

    {كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم[البقرة:187]
    بی‌تردید آیاتی که به عنوان آیات روشن‌گر نازل می‌شوند باید آیاتی باشند که برای عالم و جاهل شما روشن و قابل فهم باشند و هرکسی که زبان عربی مبین را بداند آنچه را که در این آیات آمده بفهمد و بداند؛ این آیات ام الکتاب و آیات اساسی هستند. خداوند به شما فرمان می‌دهد از این آیات پیروی کنید نه از ظاهر آیات متشابه که همچنان نیازمند آیات مبینه و روشن‌گرند؛ خداوند این آیات متشابه را حجت بر شما قرار نداده چون از آیات بینه نیستند و فهم آنها نیازمند آیاتی است که آنها را روشن کنند. بلکه خداوند به شما فرمان پیروی از آیات بینه‌ای را داده است که برای عالم و جاهل‌تان وهرکس که زبان عربی مبین را بداند روشن هستند؛ این آیات ام الکتاب و حبل متین الهی‌اند . هرکس به آنها تمسک جوید به عروة الوثقی تمسک جسته که گسست و انفصالی در آن نیست. اما کسانی که قلب‌شان از حق منحرف است؛ از آنها پیروی نمی‌کنند، انگار آنها را نشنیده از آنها بی‌خبرند. هرچقدر هم آیه روشن و واضح و اشکار باشد؛ خواهند گفت: تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و سپس پیرو احادیثی از سنت نبوی می‌شوند که برخلاف این آیات است و خود را ازهدایت شدگان می‌دانند.
    در این مورد برایتان مثالی خواهم زد؛ تمام علمای شیعه و اهل سنت و همه مذاهب اسلامی فرمانی که خداوند در آیات محکم کتابش به آنان داده آگاهند:
    {وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:105].
    اما آنها به امر خداوند اهمیتی نداده و اقدام به تطبیق حدیثی کرده‌اند که به دروغ از نبی خدا نقل شده است:‌
    [ اختلاف أمتي رحمة ]،
    و مسلمانان را پراکنده کرده وبه مذاهب و أحزاب مختلف تقسیم کرده‌اند و هریک به داشته خود خشنودند و هر کدام از این طایفه‌‌ها گمان می‌کنند خداوند امام مهدی را از گروه آنان برمی‌انگیزد و معتقدند امام مهدی نزد علما و مشایخ آنان علم می‌آموزد. برای همین است که وقتی حق‌جویان به یکی از علمای امت می‌گویند مردی هست که از راه اینترنت جهانی مردم را مورد خطاب قرار داده و می‌گوید مهدی منتظر است؛ اولین سؤال شیخ این است: نزد کدام یک از مشایخ آموزش دیده است؟ سبحان الله! که پروردگارم خلیفه خود امام مهدی را رها کند تا نزد شما علم بیاموزد!!! اگر این طور باشد چگونه می‌تواند در موارد اختلافات دینی میان شما حکم کند؟ شیعیان به آن راضی نمی‌شوند مگرحکم طبق امیال و خواسته انان باشد؛ اهل سنت و جماعت هم راضی نمی‌شوند مگر حکم طبق خواسته و امیال آنان باشد؛ بقیه هم مثل آنها؛ اگر حکم بر طبق معتقداتشان نباشد، قبول نمی‌کنند؛ پس چطور می‌خواهید مهدی منتظر نزد یکی مشایخ شما علم بیاموزد؟ در این صورت تنها باعث تفرقه و گمراهی بیشترتان خواهد شد و نمی‌تواند شما را درمورد مسایل مطرحه خاموش کند؛ مگر کسانی که نزد آنها تعلیم دیده چون آنها چیزی که خودشان به او یاد داده‌اند را انکار نمی‌کنند!
    ای قوم از خدا بترسید؛ از خدا بترسید؛ از خدا بترسید؛ به خداوند بزرگ قسم می‌خورم؛ خداوندی که استخوان‌های پوسیده و پراکنده را زنده می‌کند و پروردگار عرش عظیم است؛ من امام مهدی خلیفه خدا بر مسلمانان و نصاری و یهود و تمام مردم هستم و شایسته نیست جز حق به خدا نسبت دهم و لعنت خدا بر دروغ‌گویان باد. هرکس به خاطراین قسم؛ امام مهدی بودن مرا تصدیق کند ، ساده لوح است؛ از کجا می‌دانید شاید کسی که قسم می‌خورد ازفرومایگانی باشد که زیاد سوگند می‌خورند[ اشاره به آیه کریمه سوره القلم: وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ ﴿١٠﴾]؛ از کسانی که دانسته و با آگاهی نسبت دروغ به خدا می‌دهند؛ بلکه حجت میان من و شما؛ برهان علمی حق و قانع‌کننده‌ای است که از خداوند رحمن در آیات محکم قرآن آمده ؛ اگر تعقل کنید. شایسته خلیفه حق خداوند نیست که از امیال شما پیروی کرده و باورهای باطلتان را تأیید نماید. من مهدی منتظر به تمام بشریت فتوا می‌دهم که تمام مسلمانان به خدا شرک آورده‌اند مگر کسانی که پروردگارم به آنان رحم کند؛ ای بندگان انبیاء و اولیاء کاری می‌کنم که خودتان شهادت دهید که به خدا شرک آورده‌اید. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ درمیان شما بنده‌ای بجز امام مهدی هست که درجه عالی و رفیع بهشت به او عرضه شده و همین طور این که محبوب‌ترین بنده درمیان بندگان مکرم خدا باشد و در تمام ملکوت خداوند هیچ بنده‌ای نزد خدا مانند او مورد محبت الهی نباشد مگر یک بنده؛ بلکه فرقی بین محبت خدا به او و آن بنده نباشد مگر اندازه مثقال ذره‌ای. سپس به او پیشنهاد می‌شود این مثقال ذره تفاوت را بپذیرد و در مقابل خداوند او وفرزندانش را ملایکه بشری کرده و در زمین به خلافت برساند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونْ} صدق الله العظيم [الزخرف:60].
    با این شرط که به محض قبول کردن این پیشنهاد؛ این امر رخ دهد و خداوند آنها را به صورت ملایکه درآورد و خلافت زمین را به او بسپارد و بعد از مرگش هم درجه عالی بهشت را به او عنایت کند. تمام این پیشنهادات در برابر این است که بپذیرد خداوند در نفسش، به محبوب‌ترین بنده خود به اندازه مثقال ذره‌ای بیش از او محبت داشته باشد. آیا می‌دانید جواب او چیست؟ خداوند شاهد و وکیل این سخن من است: والله که راضی نمی‌شوم از آن مثقال ذره‌ از محبت پروردگارم دست بکشم؛ هرچه هم که پروردگارم از ملکوت خود به من عنایت کند؛ هرچه هست و می‌خواهد باشد....از آنجا که پروردگار از فراز عرش عظیم امام مهدی را به چالش کشیده تا این مرد را با هرگونه پیشنهادات وسوسه انگیزامتحان کند و به من قول داده که اگر آن مرد آنها را پذیرفت؛ حرف مرا زمین نگذاشته و به آنها عمل خواهد کرد و هرچه که به او وعده داده شود را به او عطا می‌کند و اولین آن این است که بلافاصله بعد از قبول این پیشنهاد، با کن فیکون او و فرزندانش را فرشتگان روی زمین خواهد کرد. پس به او گفتم: ای مرد دیگر چه می‌خواهی؟ خداوند وعده داد تا تو را از آتش جهنم حفظ کند؛ همین طور محبوب‌ترین بنده در میان جن و انس و ملایکه در تمام ملکوت باشید بجز یک بنده که به اندازه مثقال ذره‌ای بیش از تو نزد خدا محبوب است؛ ولی در عوض آن در برابر گذشتن از این مثقال ذره تفاوت در حب خدا؛آن درجه عالی و رفیع بهشت را به تو عنایت می‌کند و همین الآن تو و فرزندانت را به ملایکه بشر تبدیل می‌کند و خلافت در زمین را به شما عنایت می‌فرماید! او گریه کرده و می گوید: " والله ابدا قبول نمی‌کنم از مثقال ذره‌ای از حب پروردگارم در برابر بنده‌ای مانند خودم کوتاه بیایم- حال آن عطا هرچه که هست و می‌خواهد باشد فرقی ندارد - تا او نزد پروردگارم بیش از من محبوب باشد؛ بلکه حتی اگر محبوب‌ترین و مقرب‌ترین بنده به درگاه پروردگار باشم هم به آن راضی نمی‌شوم تا این که خداوند در نفس خود راضی باشد و نعیم اعظم محقق گردد که من برای همین زنده‌ام."
    پس به او گفتم: راست گفتی و محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم راست گفت؛ در فتوایی که درمورد تو در رؤیا به من داد که خداوند خلیفه خود امام مهدی را به چالش می‌کشد تا یکی از انصارش را درباره کوتاه آمدن ازمثقال ذره‌ای از حب و قرب خداوند امتحان کند. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم من نتیجه این گفتگو را از قبل می‌دانستم و پاسخ آن بنده همین خواهد بود چرا که پروردگارم چنین خبری را به من داده و او خود شاهد است.
    می‌بینم درقلب بسیاری از انصارم آتش غیرت نسبت به حب و قرب الهی شعله‌ور شده و هریک می‌خواهند خودشان آن مردی باشند که خداوند خلیفه‌اش را به چالش می‌کشد تا او را برای کوتاه آمدن از مثقال ذره‌ای از حب و قرب الهی امتحان کرده و به فتنه بیندازد. پس در پاسخ تمام انصار و دوستان خداوند رحمن به حق می‌گویم: امامتان هم همین طور؛ به خداوند بزرگ قسم من می‌ترسم این بنده بیش از من مورد حب و قرب الهی واقع شود؛ چقدر او را به خاطر خدا دوست دارم...ولی هیهات هیهات که از عهد ازل و قدیم دروازه رقابت برای حب و قرب الهی هم چنان باز است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم [الإسراء:57].
    هم چنان مشخص نیست کدام بنده محبوب‌ترین و مقرب‌ترین بنده خدا خواهد بود و محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم می‌خواهد خود آن بنده محبوب و مقرب باشد و مثال او مانند تمام کسانی است که خداوند قبل از او هدایت‌شان کرده و او هم به مسیر هدایت آنان اقتدا کرده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {أُوْلَئِكَ الَذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}صدق الله العظيم [الأنعام:90]،
    ای مشرکان به خدا؛ از نظر شما مقصود ازاین اقتدا چیست؟ فتوا را در فرموده خداوند تعالی پیدا می‌کنید:
    {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم.
    این نیست که خدا را منحصر به آنان دانسته و معتقد باشد شایسته او نیست که در امر حب و قرب الهی از آنان پیشی گیرد؛ بلکه به آنان اقتدا کرده و برای آنکه نزد خداوند محبوب‌تر و مقرب‌تر باشد؛ با ایشان رقابت می‌کند و تا زمانی که موضوع مربوط به ذات خداوند و رقابت برای حب و قرب اوست؛ هیچ یک را مورد تعظیم قرار نداده و کسی از آنان را بر دیگری ارجح نمی‌داند. هرکس محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را برای محبوب‌تر و مقرب‌تر بودن در درگاه خدا به خود ترجیح دهد؛ محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نزدش محبوب‌تر از خداست وبه خدا شرک آورده و جز خدا ولی و نصیری نخواهد داشت.
    بله؛ شما در قلب‌تان محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را به خاطر خدا بیش از همه مردم دوست داشته باشید؛ولی اگر او را خط قرمز میان خود و خدایتان قراردهید و معتقد باشید سزاوار نیست در راه حب و قرب الهی با او رقابت کنید؛ در این صورت محبت به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در قلب شما بیش از محبت شما به خداوند است و برای همین برای او از خداوند گذشتید و سؤالی که از شما می‌کنم این است: برای طمع به حب و قرب چه کسی از خداوندِ حق گذشت کردید؟و بعد از حق جز گمراهی نیست و جز خداوند ولی و نصیری برایتان پیدا نمی‌شود. به سخن این مرد که خداوند او را برای خود خالص نموده بنگرید.
    ای علمای اسلام و امت‌شان؛ گمان شما درمورد این مرد چیست؟ آیا به خاطر این که می‌خواهد بیش از تمام انبیا و رسولان الهی و مهدی منتظر و تمام مردم؛ محبوب و مقرب خدا باشد؛ او را مشرک می‌دانید؟ ولی به این که چه چیزهایی به او پیشنهاد شده و او به حق آنها را رد کرده فکر کنید. ما آن را با رنگ قرمز نقل می‌کنیم:
    اقتباس المشاركة :
    " ای مرد دیگر چه می‌خواهی؟ خداوند وعده داد تا تو را از آتش جهنم حفظ کند؛ همین طور محبوب‌ترین بنده در میان جن و انس و ملایکه در تمام ملکوت باشید بجز یک بنده که به اندازه مثقال ذره‌ای بیش از تو نزد خدا محبوب است؛ ولی در عوض آن در برابر گذشتن از این مثقال ذره تفاوت در حب خدا؛آن درجه عالی و رفیع بهشت را به تو عنایت می‌کند و همین الآن تو و فرزندانت را به ملایکه بشر تبدیل می‌کند و خلافت در زمین را به شما عنایت می‌فرماید! او گریه کرده و می گوید: " والله ابدا قبول نمی‌کنم از مثقال ذره‌ای از حب پروردگارم در برابر بنده‌ای مانند خودم کوتاه بیایم- حال آن عطا هرچه که هست و می‌خواهد باشد فرقی ندارد - تا او نزد پروردگارم بیش از من محبوب باشد؛ بلکه حتی اگر محبوب‌ترین و مقرب‌ترین بنده به درگاه پروردگاربودم هم به آن راضی نمی‌شوم تا این که خداوند در نفس خود راضی باشد و نعیم اعظم محقق گردد که من برای همین زنده‌ام."
    انتهى الاقتباس
    پایان نقل قول سخن حق او...
    و می‌گویم الله اکبر؛ خدایا حمد از آن توست آن گونه که شایسته آنی برای عظمت حب و قرب و نعیم رضوانت که یکی از انصار من را به این حد از ایمان و یقین رسانده ای و در میان انصار مهدی منتظر افراد دیگری مانند او هستند . مهدی منتظر برخی از آنها را نمی‌شناسد ولی بیان حق قرآن عظیم را تصدیق کرده‌اند اما عزیزان من؛ تکریم به دست من نیست و أمور گذشته و آینده با خداست. در رقابت به سوی پروردگارتان همچنان باز است و هرکس می‌خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد؛ با تمام بندگان خدا در راه حب و قرب او رقابت کند.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا}صدق الله العظيم.
    در اینجا برای‌تان قسمتی از بیان سابق خود را در مورد "وسیله" نقل می‌کنیم؛ برای مردمی که ایمان دارند...
    اگر یکی از حق‌جویان از من سؤال کند مقصود خداوند سبحان ازاین فرمایش چیست:
    { إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَىٰ نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ ۚ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ‎﴿١٦٣﴾‏ وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَرُسُلًا لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ ۚ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَىٰ تَكْلِيمًا ‎﴿١٦٤﴾‏ رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ‎﴿١٦٥﴾} صدق الله العظيم [النساء]؟

    و مهدی منتظر به او مي گوید برادر گرامی سؤالت را واضح‌تر مطرح کن تا جواب حق به تو بدهم و سؤال کننده بگوید: آن وحی واحدی که به تمام رسولان نازل شده چیست تا مردم بعد از آمدن رسولان دیگر دربرابر خداوند حجت نداشته باشند؟ پس مهدی منتظر در پاسخ او می‌گوید: ازآیات محکم کتاب درباره این وحی واحد که تمام انبیا و رسولان برای مردم آورده‌اند برایت می‌گویم؛ جواب حق را در آیات محکم کتاب در این فرموده خداوند تعالی پیدا می‌کنی:
    { وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ } صدق الله العظيم [الأنبياء:٢٥]
    { وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ }
    صدق الله العظيم [الزخرف:٤٥]

    به تهدید و وعده ای که خداوند رحمن به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم و تمام انباء الهی و رسولانش می‌دهد بنگر:
    { وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ } صدق الله العظيم [الزمر:٦٥]

    پس خداوند به آنان فرمان می‌دهد او را بدون شرک عبادت کرده و درراه رسیدن به حب و قرب او و اینکه کدام مقرب‌تر شوند؛ با هم رقابت نمایند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { يَبْتَغُونَ إِلَىٰ ربّهم الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا } صدق الله العظيم [الإسراء:٥٧]

    لذا مهدی منتظر هم با بیان حق ذکراز تمام بشریت دعوت می‌کند تا خداوند را به یگانگی و بدون شرک اوردن به او عبادت نمایند و در راه حب و قرب بیشتر به او با هم رقابت نمایند و به جای خدا یکدیگر را به عنوان ارباب انتخاب نکنند؛ که اگر به این دعوت پاسخ دهند هدایت می‌شوند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مسلمون } صدق الله العظيم [آل‌ عمران:٦٤]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَٰهَكَ وَإِلَٰهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مسلمون } صدق الله العظيم [البقرة:١٣٣]

    خداوند مهدی منتظر را هم برای این برانگیخته تا هدف حق خداوند درنفسش از آفرینش جن و انس را محقق کند و او آنان را به عبادت خداوند یکتا فرا خواند تا آنان نیز راه رضوان خدا را در پیش گرفته و برای حب وقرب او رقابت کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾ مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ ﴿٥٧﴾ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴿٥٨﴾ } صدق الله العظيم [الذاريات]

    ای محمود المصری؛ مهدی منتظر به صورت کاملاً خلاصه بیان حق قرآن را برایت می‌گوید:

    همانا که مهدی منتظر ناصر محمد یمانی؛ محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم و تمام انبيا و رسولان خداوند را تنها بندگانی مانند شما می‌یابد که:
    { يَبْتَغُونَ إِلَىٰ ربّهم الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا } صدق الله العظيم [الإسراء:٥٧]
    پس اگر خدا را دوست داری و از عابدانی هستی که تنها خداوند را عبادت می‌کنند؛ پیرو ما باش و برای حب و قرب خداوند و نعیم اعظم رضوان نفس او رقابت کن؛ و برای رقابت در راه حب و قرب پروردگاربا تمام انبیا ورسولان خداوند به دنبال(مقام) وسیله باش و با مهدی منتظر و تمام بندگان صالح خداوند رقابت کن. اگر تنها خداوند را عبادت می‌کنی و اگر صادقی؛ محبت نسبت به احدی، نمی‌تواند تو را از حب و قرب او باز داردو به فتنه بیندازد. در این صورت خداوند تو را جزو بندگان مکرمی قرار می‌دهد که به دنبال (مقام)وسیله هستند و در راه حب و قرب الهی رقابت می‌کنند. ولی متأسفانه اگر خداوند تو را گرامی داشته و به حب و قرب خود برساند و با آیات کرامتش تو را یاری نماید و مسلمآنان از این امر آگاه شوند؛ کسانی از آنان که ایمان نمی‌آورند مگر آن را با شرک آلوده کنند؛ حتما به جای خداوند تو را می‌خوانند انگار که خدا منحصر به محمود المصری است! چه کسی رقابت در راه حب و قرب خدا را بر آنان حرام کرده؟ چون اگر خود چنین کنند خداوند آنان را نیز گرامی خواهد داشت.اما متأسفانه اکثر مردم مؤمن؛ ایمان نیاورده‌اند مگر این که بندگان مکرم خدا را با اوشریک گرفته باشند و تعداد بندگان شاکر خداوند کم است؛ کسانی که در راه حب و قرب خدا رقابت می‌کنند تا خدا ایشان را بیشتر دوست داشته ومقام قرب خود رسانده و گرامی‌شان دارد ومسلمآنان به جای اینکه مانند آنان شوند؛ آنها را به جای خداوند مي خوانند و مسلمآنان مانند آنان نمي شوند و خداوند را منحصر به آنان دانسته و بناحق درموردشان مبالغه مي کنند؛ به خدا شرک آورده‌اند در حالی که این افراد-مؤمنان صالحی که تنها خدا را عبادت می‌کنند- تنها بندگانی مانند شما هستند. مهدی منتظر شما را نهی نکرده و نمی‌گوید هیچ بنده‌ای در میان بندگان خدا نمی‌تواند و حق ندارد بیش از من محبوب خداو مقرب درگاه پروردگارم باشد؛ بلکه من از شما دعوت می‌کنم برای حب و قرب بیشتر به خداوند با مهدی منتظر رقابت کنید؛ ای انصار پیشگام برگزیده‌ از کسانی باشید که خداوند درباره آنان فرموده است:
    { يَبْتَغُونَ إِلَىٰ ربّهم الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا } صدق الله العظيم [الإسراء:٥٧]
    اگر این را بر خود حرام کرده و خداوند را تنها منحصر به مهدی منتظر و انبیا ورسولان الهی دانستید؛ نه مهدی منتظر و نه تمام انبیا ورسولانی الهی در برابر خدا کاری از دستشان برای شما برنمی‌آید و در زمره مشرکان درآمده و اعمالتان هدر رفته و مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد.
    خداوندا شاهد باش که من ابلاغ کردم؛ خدایا شاهد باش که ذمه من بری است و با بیان حق ذکر برای تمام بشریت؛ امانتی که در نزدم بوده را برای مردم روشن ساخته‌ام . پس هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کافر شود وبر ما جز ابلاغ حق نیست تا مردم بعد از بیان حق در برابر خداوند حجت نداشته باشند و سزاوار این است که از حق پیروی شود.
    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.
    أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 7441 من موضوع سؤال: ما هي طريقة الإمام المهديّ لبيان القرآن ؟


    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    23 - 09 - 1431 هـ
    02 - 09 - 2010 مـ
    11:44 صباحاً
    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=7435

    ـــــــــــــــــــــ



    سؤال: ما هي طريقة الإمام المهديّ لبيان القرآن ؟

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافّة أنبياء الله ورسله وآلهم الطيّبين من أولهم إلى خاتمهم جدّي محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله الأطهار والسابقين الأنصار في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين..

    أيا أُمّة الإسلام سلام الله عليكم ورحمته وبركاته، والفرار الفرار من الله إليه بالتوبة والإنابة واتّباع كتابه المحفوظ من التحريف القرآن العظيم إنّي لكم نذيرٌ مبينٌ من كوكب العذاب فاتّبعوا البيان الحقّ للكتاب يا أولي الألباب، أم إنّكم تظنون أنّ بيان الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني للقرآن هو مجرد تفسيرٍ كمثل تفاسيركم الظنيّة من غير برهانٍ من الرحمن؟ هيهات هيهات وأُعوذُ بالله أن أكون من العلماء الذين يتَبَوّأون مقاعدهم في نار جهنم بسبب قولهم على الله ما لم يقُله سبحانه وتعالى علوّاً كبيراً.

    ولربّما يودّ أحد علماء المسلمين أن يقاطع الإمام ناصر محمد اليماني فيقول: "مهلاً مهلاً يا ناصر محمد اليماني، فمَن هم هؤلاء العلماء الذين يقولون على الله ما لم يقُله؟". ثمّ يردّ عليكم الإمام ناصر محمد اليماني وأقول: أولئك الذين يفسّرون كلام الله برأيهم وحسب نظرتهم اجتهاداً منهم بغير سلطانٍ من الرحمن ثم يقول: فإن أصبتُ فمن نفسي وإن أخطأت فمِن الشيطان، فاتّقوا الله ولا تتّبعوا خطوات الشيطان الذي يأمركم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون.

    ولربّما يودّ أن يقاطعني آخر فيقول: "إنّ كل التفاسير إنّما هي اجتهاداتٌ من المُفسّرين، وما أنت يا ناصر محمد اليماني إلا مجرّد مُفسِّرٍ للقرآن اجتهاداً منك، ولذلك فإن تفسيرك للقرآن كذلك يحتمل أن يكون صح ويحتمل أن يكون خطأً". ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: يا قوم اتّقوا الله ألم يأنِ لكم أن تعلموا أنّ بيان الإمام المهديّ للقرآن ليس مثله كمثل تفاسيركم الظنيّة التي تَحتمل الصح وتَحتمل الخطأ؟ فأعوذُ بالله أن أكون من الذين اتّبعوا أمر الشيطان فيقولون على الله ما لا يعلمون.

    فما هو التفسير؟ وهو أن تفسِّر ما يقصده الله بالضبط من قوله إلى العالمين، فإذا قال المُفسّر لكلام الله ما لم يقله الله بل بقول الظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً فليتبوّأ مقعده من النار تصديقاً لفتوى محمد رسول الله في الأحاديث الحق، عن‏ ‏ابن عباس ‏‏رضي الله عنهما ‏قال: ‏‏قال رسول الله ‏ ‏صلّى الله عليه وسلّم‏:‏ [من قال في القرآن بغير علم ‏فليتبوأ ‏مقعده من النار].

    وعن النَّبيّ صلّى الله عليه وسلّم أنه قال: [من قال في القرآن برأيه أو بما لا يعلم فليتبوأ مقعده من النار] أخرجه الترمذي.

    فاتقوا الله يا أمّة الإسلام فقد بعث الله إليكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني ليُحاجّكم بالبيان الحقّ للقرآن، أم إنّكم لا تعلمون ما هو بيان الإمام المهديّ للقرآن؟ فهو ليس مجرد تفسيرٍ كما تزعمون بل بيان الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني للقرآن إنّما هو آياتٌ مُبَيِّناتٍ لآياتٍ مُبهماتٍ. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ} صدق الله العظيم [النور:34].

    سـ 1: أفلا تُفتِنا عن المقصود بقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ} صدق الله العظيم؟
    جـ 1: إنما هي الآيات التي تأتي مُبيّنات لآياتٍ أُخرى ليزيدكم الله بها تفصيلاً فيجعل فيها حكمه بينكم فيما كنتم فيه تختلفون، وجعلهنّ من آيات أمّ الكتاب لأنه أنزلهن مبيّنات لآيات أخرى، فلا بدّ للآية التي تنزّلت للبيان أن تأتي محكمةً بيّنةً واضحةً جليّةً لعالِمكم وجاهلكم وهنّ الآيات المحكمات هنّ أمّ الكتاب من زاغ عمّا جاء فيهن فقد غوى وهوى عن الصراط المستقيم لكونهن لم يجعلهن الله بحاجة للبيان في السُّنة النّبويّة غير أحاديث التذكير باتّباع آيات الكتاب المحكمات، فكيف وقد أنزلهنّ الله مُبيّنات لآياتٍ أُخرى فكيف يجعلهم بحاجةٍ للبيان في السنة النبويّة؟ غير إنّه تأتي أحاديثٌ لتذكّركم باتّباع آيات الكتاب المحكمات ويحضّ الحديث الحقّ على اتّباع محكم كتاب الله؛ بل يجعلهن الله آياتٍ بيّناتٍ لعالِمكم وجاهلكم لكلّ ذي لسانٍ عربيٍّ مبينٍ مَنْ أعرض عنهن فاتّبع ما يُخالفهن في الأحاديث المكذوبة عن النَّبيّ في السُّنة النبويّة فإنّ في قلبه زيغٌ عن الحقّ وكفر بما أُنزل على محمدٍ - صلّى الله عليه وآله وسلّم - في محكم القرآن العظيم، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    والآية المُبَيِّنة فإما أن تأتي لتزيدكم بياناً في نقطةٍ لم يتمّ بيانها في آيةٍ أخرى، أو تزيدكم تفصيلاً لآيات في الكتاب، أو تأتي مضيفة حكماً جديداً إضافة للحُكم السابق للتخفيف من أثقل إلى أخف، أو تأتي بالحكم الأمّ والبدل للحُكم السابق.

    ولربّما يودّ أحدكم أن يقاطعني فيقول: "وكيف ينبغي لعلماء الأمّة أن يضلّوا عن الآيات المُبيّنات لآياتٍ أُخرى ليزيدهم الله بها تفصيلاً فكيف يعرضوا عن اتّباعها؟ وذلك لأنّ الآية التي تأتي مبيّنة الحُكم الحقّ من الله لآياتٍ مبهماتٍ فلا بدّ أن تكون واضحةً جليةً لعالِم الأمّة وجاهلها يفقهها ويعلمها كُلُّ ذي لسان عربيٍّ مُبينٍ، أفلا تضرب لنا على ذلك مثلاً فتأتي لنا بإحدى الآيات المُبيّنات لأحكام الله؟". ومن ثمّ يردّ عليكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول قال الله تعالى: {سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [النور].

    وإنّما الآية التي تأتي مُبيّنة لا بُدَّ لها أن تكون بيِّنةً واضحةً جليّةً لكونها تنزّلت بياناً مباشراً من الرحمن، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم.

    فما هي الآيات المُبيّنات؟ والجواب هُنّ المُفصِّلات لما شاء الله من آيات الكتاب المبهمات، فيجعل الله فيهنّ حُكمه الحقّ بينكم فيما كنتم فيه تختلفون واضحاً جلياً، تصديقاً لقول الله تعالى: {أَفَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:114].

    ويُكرّر السؤال نفسه، فما هي الآيات المُبيِّنات؟ والجواب تجدونه في محكم الكتاب في قول الله تعالى: {كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:187]، وإنّما الآيات اللاتي تتنزّل مُبيِّنات فلا بُدّ لهنّ أنْ يكنّ آيات بيِّنات لعالِمكم وجاهلكم يفقههنّ ويعلم بما جاء فيهن كلُّ ذي لسانٍ عربيٍّ مبينٍ، هُنّ أمّ الكتاب وأمركم الله أن تتّبعوهن وأن لا تتّبعوا ظاهر الآيات المُتشابهات اللاتي لا يزلن بحاجة للآيات المُبيّنات فلم يجعلهن الله الحجّة عليكم كونه لم يجعلهن آياتٍ بيّناتٍ فلا يزلن بحاجة للآيات المُبيّنات لهن؛ بل أمركم الله أن تتّبعوا آيات الكتاب البيّنات لعالِمكم وجاهلكم لكلّ ذي لسانٍ عربيٍّ مبينٍ هنّ أمّ الكتاب وحبل الله المتين من اعتصم بما تنزّل فيهن فقد اعتصم بحبل الله المتين واستمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها، وأما الذي في قلبه زيغٌ عن الحقّ فلن يتّبعها وكأنه لم يسمعها ولا يعلمُ بها، ومهما كانت آيةً واضحةً مُبيّنةً بيّنةً جليةً فسوف يقول لا يعلمُ بتأويلها إلا الله ثم يتّبع ما خالفها من الأحاديث في السنة النّبويّة، ويحسبون أنّهم مهتدون.

    ولسوف أضرب لكم على ذلك مثلاً، فجميع علماء الشيعة والسُّنّة وكافة المذاهب الإسلاميّة يعلمون بأمر الله تعالى إليهم في مُحكم كتابه: {وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١٠٥﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    ولكنّهم ضربوا بأمر الله عرض الحائط وقاموا بتطبيق الحديث المُفترى عن النّبيّ: [اختلاف أمتي رحمة]، وتفرَّق المسلمون إلى شيعٍ وأحزابٍ وكلّ حزبٍ بما لديهم فرحون وكُلّ طائفةٍ تزعم أنّ الله سيبعث منهم الإمام المهديّ، ويعتقدون أنّ الإمام المهديّ سيتعلّم العلم على أيدي مشايخ علمائهم، ولذلك يجد الباحثون عن الحقّ أنّهم حين يخبرون أحد علماء الأمّة بأنّه يوجد رجل يخاطب الناس عبر الأنترنت العالميّة ويقول أنّه المهديّ المنتظَر فأول ما يسأله الشيخ: "فمَن مشايخه الذين تلقّى العلم لديهم؟"، ويا سبحان ربي أن يترك خليفته الإمام المهديّ يتلقّى العلم لديكم! إذاً فكيف سيحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون في دينكم؟ فلن يرضى الشيعة حتى يأتي موافقاً لأهوائهم، ولن يرضى أهل السُّنّة والجماعة حتى يأتي موافقاً لأهوائهم وغيرهم مثلهم لن يقبلوا به ما دام جاء مُخالفاً لمعتقدهم، فكيف تريدون مهديّاً منتظَراً تعلّم العلم على أيدي مشايخكم؟ إذاً لما زادكم إلا تفرّقاً إلى تفرّقكم ولما زادكم إلا ضلالاً إلى ضلالكم ولن يستطيع أن يلجمكم في مسألةٍ إلا مشايخه الذين تعلم العلم بين أيديهم فلن ينكروا ما علموه كونهم هم من علّموه العلم!

    يا قوم اتّقوا الله اتّقوا الله اتّقوا الله، وأقسمُ لكم بالله العظيم من يحيي العظام وهي رميم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم إنِّني الإمام المهديّ خليفة الله على المسلمين والنصارى واليهود والناس أجمعين حقيقٌ لا أقول على الله إلا الحقّ واللعنةُ على الكاذبين ومن صدّقني أنّي الإمام المهديّ نظراً لقسمي فهو من الساذجين، فما يدريكم لعل المُقسِم حلاّف مهين من الذين يقولون على الله الكذب وهم يعلمون؛ بل الحُجة بيني وبينكم هو سلطان العلم الحقّ المقنع من الرحمن في مُحكم القرآن إن كنتم تعقلون، ولا ينبغي لخليفة الله الحقّ أن يتّبع أهواءكم فيؤيّدكم على ما أنتم عليه من الباطل، وأنا المهديّ المنتظَر أفتي جميع البشر أنَّ المسلمين قد أشركوا بالله جميعاً إلا من رحِمَ ربّي ولسوف أجعلكم تشهدون على أنفسكم أنّكم قد أشركتم بالله يا عبيد الأنبياء والأولياء، ألا والله الذي لا إله غيره إنّ بينكم عبداً غير الإمام المهديّ عُرضت عليه الدرجة العالية الرفيعة في جنة النعيم وكذلك أن يكون من أحبّ عباد الله المكرمين على الإطلاق ولم يكن أحبّ منه إلا عبدٌ واحدٌ على مستوى الملكوت كُلّه؛ بل لم يكن الفرق بينه وبين أحبّ عبدٍ إلى الله إلا مثقال ذرةٍ ليس إلا، ومن ثم تمَّ العرض عليه أن يجعله الله وسبطه ملائكةً من البشر يخلفون، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ﴿٦٠﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].

    شرط أن يحدث ذلك فور قبول العرض بالنسبة أن يجعلهم ملائكةً في الأرض يخلفون ومن بعد موته يؤتيه الله الدرجة العالية الرفيعة في الجنة، وكُلّ ذلك عُرض عليه حتى يتنازل عن مثقال الذرة الفارق من الحبّ في نفس الله بينه وبين أحبّ عبدٍ إلى الله، فهل تدرون ما كان جوابه؟ والله على ما أقول شهيدٌ ووكيلٌ قال: "والله لن أرضى أن أتنازل عن مثقال ذرةٍ من حُبّ ربي مهما عرض علي ربّي من الملكوت مهما كان ومهما يكون".

    وبما أنّ الله قد تحدّى الإمام المهديّ مِن على العرش العظيم أن يفتن هذا الرجل بكل العروض والمُغريات فوعدني أنّه لن يخزيني فإذا قبل ذلك الرجل العرض فسوف يتمّ كل ما عرض عليه وأولها أن يجعله وسبطه ملائكةً في الأرض يخلفون من بعد قبول العرض مباشرةً بكن فيكون، ومن ثم قلت له: يا رجل ماذا تبغي؟ فقد وعدك الله أن ينقذك من نار الجحيم وكذلك جعلك أحبّ عبدٍ وأقرب عبدٍ إلى الله ربّ العالمين على مستوى عبيده في الملكوت كُلّه من الجنّ والإنس والملائكة أجمعين غيرَ عبدٍ واحدٍ فقط زاد عليك ليس إلا بمثقال ذرةٍ من الحُبّ في نفس الله، ولكنّ الله عوضك بمقابل التنازل عن مثقال الذرة تلك بالدرجة العالية الرفيعة في جنة النعيم، وكذلك سيجعلك الآن وسبطك ملائكةً من البشر، والآن ومن بعد قبول العرض مُباشرةً يتمّ الحدث أن يجعلك وسبطك ملائكةً في الأرض يخلفون! ومن ثم بكى وقال:
    "والله لن أقبل أن أتنازل أبداً عن مثقال ذرةٍ من حُبّ ربي إلى عبد مثلي مهما كان ومهما يكون، فليس بأحبّ إلى نفسي من الله؛ بل وحتى ولو كنت أحبّ عبدٍ وأقرب عبد إلى الله فلن أرضى حتى يكون الله راضياً في نفسه فيتحقّق النعيم الأعظم ولذلك أحيا".

    ومن ثم قلت له: صدقت وصدق محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - في فتواه عنك في الرؤيا الحقّ بالتحدّي من الله لخليفته الإمام المهديّ أن يفتن أحد أنصاره عن مثقال ذرةٍ من حُبّ الله وقربه، فوالله الذي لا إله غيره إنّني أعلمُ النتيجة من قبل الحوار وما سوف يكون ردّ ذلك العبد وذلك مما علّمني ربّي فهو على ذلك لمن الشاهدين.

    وأرى كثيراً من الأنصار الآن قد اشتعلت الغيرة في قلوبهم في حُبّ الله وقربه اشتعالاً عظيماً، وكل امرئ منهم يودّ أن يكون هو هذا الرجل الذي تحدى الله خليفته أن يفتنه عن مثقال ذرةٍ من حبّ الله وقربه، ثم أردّ على كافة أنصاري بالحقّ أحباب الرحمن وأقول لكم: وكذلك إمامكم أقسمُ بالله العظيم أنّي أصبحتُ أخشى من ذلك العبد أن يكون هو أحبّ إلى الله مني وأقربُ، فكم أُحبّه في الله.. ولكن هيهات هيهات فلا يزال باب التنافس مفتوحاً في حبّ الله وقربه منذ الأزل القديم، تصديقاً لقول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم [الإسراء:57].

    ولا يزال العبد الأحبّ والأقرب مجهولاً؛ بل كذلك محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - يريد أن يكون هو العبد الأحبّ والأقرب ومثله كمثل الذي هدى الله من قبل فاقتدى بهداهم، تصديقاً لقول الله تعالى: {أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّـهُ ۖ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ} صدق الله العظيم [الأنعام:90]، وكيف هو الاقتداء في نظركم أيّها المشركون بالله؟ وسوف تجدون الفتوى في قول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم.

    وليس أنه يترك الله حصرياً لهم من دونه فيعتقد أنّه لا ينبغي له أن يتجاوزهم في حبّ الله وقربه بل اقتدى بهداهم ونافسهم إلى الله أيّهم أحبّ وأقرب من غير تعظيمٍ ولا تفضيل بعضهم بعضاً ما دام الأمر متعلّقٌ بذات الله بالتنافس في حبّ الله وقربه، فمن فضّل محمداً رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - أن يكون أحبّ إلى الله منه وأقرب فقد أصبح محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - هو أحبّ إليه من الله وإذاً فقد أشرك بالله ولن يجد له من دون الله وليّاً ولا نصيراً.
    ونعم يكون محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - هو أحبّ إلى قلوبكم من الناس أجمعين من أجل الله، ولكن حين تفضلوه فتجعلوه خطاً أحمر بينكم وبين الله فتعتقدون أنه لا ينبغي لكم أن تُنافسوه في حُبّ الله وقربه فقد أصبح محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - هو أحبّ إلى قلوبكم من الله ولذلك تفضّلتم بالله له من دونكم.. والسؤال إليكم فمن أجل الطمع في حبّ وقرب مَنْ قد تفضلتم بالله الحقّ؟ وما بعد الحقّ إلا الضلال ولن تجدوا لكم من دون الله وليّاً ولا نصيراً، فانظروا إلى قول هذا الرجل الذي استخلصه الله لنفسه.

    فيا علماء الإسلام وأمّتهم فما ظنّكم بذلك الرجل، فهل هو مشرك بالله في نظركم لأنّه أراد أن يكون أحبّ إلى الله من الأنبياء والرسل والمهديّ المنتظَر ومن الناس أجمعين؟ ولكن تفكّروا في العرض عليه وردّه بالحقّ ونقتبس منه ما يلي باللون الأحمر:
    يا رجل ماذا تبغي؟ فقد وعدك الله أن ينقذك من نار الجحيم وكذلك جعلك أحبّ عبدٍ وأقرب عبد إلى الله ربّ العالمين على مستوى عبيده في الملكوت كلّه من الجنّ والإنس والملائكة أجمعين غيرَ عبدٍ واحدٍ فقط زاد عليك ليس إلا بمثقال ذرةٍ من الحبّ في نفس الله، ولكنّ الله عوضك بمقابل التنازل عن مثقال الذرة تلك بالدرجة العالية الرفيعة في جنة النعيم، وكذلك سيجعلك الآن وسبطك ملائكةً من البشر، والآن ومن بعد قبول العرض مباشرة يتم الحدث أن يجعلك وسبطك ملائكةً في الأرض يخلفون! ومن ثم بكى وقال: "والله لن أقبل أن أتنازل أبداً عن مثقال ذرةٍ من حُبّ ربّي إلى عبد مثلي مهما كان ومهما يكون، فليس بأحبّ إلى نفسي من الله؛ بل وحتى ولو كنت أحبّ عبدٍ وأقرب عبد إلى الله فلن أرضى حتى يكون الله راضياً في نفسه فيتحقّق النعيم الأعظم ولذلك أحيا".
    انتهى الاقتباس من رده بالحقّ.

    و أقول: اللهُ أكبر، اللهم لك الحمد كما ينبغي لعظيم حبّك وقربك ونعيم رضوان نفسك أن جعلت من أنصاري من يصل إلى هذا المستوى من الإيمان واليقين ويوجد من هو على شاكلته في أنصار المهديّ المنتظَر ومنهم من لا يعلمُ بهم المهديّ المنتظَر ولكنّهم صدّقوا بالبيان الحقّ للقرآن ولكن ليس التكريم بيدي يا أحبتي في الله؛ بل لله الأمر من قبل ومن بعد. ولا يزال باب التنافس مفتوحاً إلى ربّكم فمن شاء اتّخذ إلى ربه سبيلاً فينافس عبيد الله جميعاً إلى ربّهم أيّهم أحبّ وأقرب، تصديقاً لقول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57].

    ونقتبس لكم الآن من بيان سابق عن فتوى الوسيلة لقوم يؤمنون بما يلي :

    ولو سألني أحد الباحثين عن الحقّ فيقول وما يقصد الله سبحانه بقوله: {إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَىٰ نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ ۚ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿١٦٣﴾ وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَرُسُلًا لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ ۚ وَكَلَّمَ اللَّـهُ مُوسَىٰ تَكْلِيمًا ﴿١٦٤﴾ رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّـهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿١٦٥﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    ثم يقول له المهديّ المنتظَر: وضِّح سؤالك أخي الكريم أكثر حتى آتيك بالإجابة الحقّ، ثم يقول السائل: "أي ما هو الوحي الموحّد المقصود الذي جاء به المرسلون لكي لا يكون للناس حُجّة على الله من بعد الرسل؟". ثمّ يردّ عليه المهديّ المنتظَر ويقول: إليك الجواب من محكم الكتاب عن الوحي الموحّد الذي جاء به كافة الأنبياء والمرسَلين إلى الناس فنجد الجواب الحقّ في محكم الكتاب في قول الله تعالى: {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

    {وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَـٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ﴿٤٥﴾} [الزخرف].

    فانظر للتهديد والوعيد الموجّه من الرحمن إلى محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - وإلى كافة أنبياء الله ورسله: {وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٦٥﴾} صدق الله العظيم [الزمر]، فأمرهم الله أن يعبدوه وحده لا شريك له فيتنافسوا على حُبّه وقربه أيّهم أقرب. تصديقاً لقول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57].

    وكذلك دعوة المهديّ المنتظَر لكافة البشر بالبيان الحقّ للذكر أن يعبدوا الله وحده لا شريك له فيتنافسون على حبّه وقربه وأن لا يتّخذوا بعضهم بعضاً أرباباً من دون الله فإن استجابوا فقد اهتدوا، تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّـهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿٦٤﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    وقال الله تعالى: {أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَـٰهَكَ وَإِلَـٰهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَـٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿١٣٣﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    وكذلك ابتعث الله المهديّ المنتظَر بتحقيق الهدف الحقّ في نفس الله من خلق الجنّ والإنس ليدعوهم إلى عبادة الله وحده فيتّبعون سبيل رضوانه فيتنافسون على حبّه وقربه. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾ مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ ﴿٥٧﴾ إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴿٥٨﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].

    ويا محمود المصري، إنّ المهديّ المنتظَر يقول لك القول المختصر بخلاصة الخلاصة للبيان الحقّ للقرآن أن ليس المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني وجدّه محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - وكافة الأنبياء والمرسَلين إلا عباداً أمثالكم: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم، فإن كنت تحبّ الله فاتّبعنا ونافسنا في حُبّ الله وقربه وعظيم نعيم رضوان نفسه إن كنت من العابدين لله وحده أن تبتغي إلى ربك الوسيلة لتنافس كافة الأنبياء والمرسَلين في حُبّ الله وقربه وتنافس المهديّ المنتظَر وكافة عباد الله الصالحين في حُبّ الله وقربه إن كنت تعبد الله وحده فلا يفتنك حُبّ ما سواه عن حُبّه وقربه إن كنت من الصادقين، ثم يجعلك الله من عباده المكرمين الذين يبتغون إلى ربّهم الوسيلة فيتنافسون على حُبّ الله وقربه، ولكن للأسف أنّه حتى إذا كرمك الله وأحبّك وقرّبك وأيّدك بآيات كراماته ثم يعلم بها المسلمون فإذا الذين لا يؤمنون بالله إلا وهم مشركون حتماً سوف يدعونك من دون الله وكأنّ الله حصريّاً لمحمود المصري، فمن ذا الذي حرّم عليهم أن يتنافسوا على حُبّ الله وقربه حتى يكرمهم الله؟ ولكن للأسف إنّ أكثر الناس لا يؤمنون بالله ربّ العالمين وكذلك الذين آمنوا بالله كذلك للأسف لا يؤمن أكثرهم بالله إلا وهم مشركون به عباده المكرمين وقليلٌ من عباد الله الشكور من الذين تنافسوا على حُبّ الله وقربه وأحبّهم الله وقرّبهم وكرّمهم فبدل أن يحذو المسلمون حذوهم فإذا المُسلمون يدعونهم من دون الله ولم يحذوا حذوهم وجعلوا الله حصريّاً لهم وبالغوا فيهم بغير الحقّ وأشركوا بالله وهم ليسوا إلا عباداً أمثالكم، ولم ينهَكم المهديّ المنتظَر وقال لكم إنّه لا ينبغي أن يكون هناك أحبّ عبد وأقرب عبد منّي إلى ربّي في عباده أجمعين؛ بل أدعوكم إلى أن تُنافسوا المهديّ المنتظَر في حُبّ الله وقربه وكونوا يا معشر الأنصار السابقين الأخيار من الذين قال الله عنهم: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم.

    فإن حرّمتم على أنفسكم ذلك فجعلتم الله حصريّاً للمهديّ المنتظَر ولكافة الأنبياء والمرسَلين، فلا ولن يغني عنكم المهديّ المنتظَر ولا كافّة الأنبياء والمرسَلين من الله شيئاً وأصبحتم من المشركين ثم يحبط الله عملكم فلا يقبله منكم، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد، وبرّأتُ ذمتي وبيّنتُ أمانتي بالبيان الحقّ للذكر لكافّة البشر، فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر وما علينا إلا البلاغ بالحقّ لكي لا تكون للناس حُجّة على الله من بعد بيان الحقِّ والحقُّ أحقّ أن يُتّبع.

    وسلام على المرسَلين، والحمد لله ربّ العالمين ..
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
    _________________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي راز شفاعت را کسی جز آن که حقیقت اسم اعظم الهی را به مردم آموخت؛ نمی‌شناسد خردمندان-أولوالألباب- چه کسانی هستند؟

    - 2 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    25 - 09 - 1431 هـ
    04 - 09 - 2010 مـ
    04:06 صباحاً

    اقتباس المشاركة 244365 من موضوع راز شفاعت را کسی جز آن که حقیقت اسم اعظم الهی را به مردم آموخت؛ نمی‌شناسد خردمندان-أولوالألباب- چه کسانی هستند؟

    الإمام ناصر محمد اليماني
    25 - 09 - 1431 هـ
    04 - 09 - 2010 مـ
    04:06 صباحاً
    ــــــــــــــــــ


    راز شفاعت را کسی جز آن که حقیقت اسم اعظم الهی را به مردم آموخت؛ نمی‌شناسد
    خردمندان-أولوالألباب- چه کسانی هستند؟

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمُرسلين وآلهم الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، ولا أفرق بين أحدٍ من رُسله وأنا من المُسلمين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    خداوند تعالى می‌فرماید:

    {فَبَشِّرْ‌ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿ ١٨﴾}
    صدق الله العظيم [الزمر].
    خداوندا بر بندگان خردمندت صلوات و سلام فرست؛ پیش از این فتوا داده بودیم که تنها کسانی از انبیاء و رسولان الهی و از مهدی منتظر پیروی می‌کنند که از عقل خود استفاده کنند . خداوند این گروه از بندگانش را هدایت می‌کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ ۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ‎﴿١٩﴾‏ الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنقُضُونَ الْمِيثَاقَ ‎﴿٢٠﴾‏ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ‎﴿٢١﴾‏ وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ‎﴿٢٢﴾‏ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ ‎﴿٢٣﴾‏ سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ ۚ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ‎﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [الرعد].
    سؤالی که مطرح می‌شود این است که :خردمندان چه کسانی هستند؟ و جواب: آنانی که از گذشتگان خود کورکورانه پیروی نمی‌کنند؛ بلکه بصیرت دعوت کننده به سوی خدا را به عقل خود می‌سپارند تا آن را انکار یا به درستی آن اعتراف کند؛ چون دیده بصیرت کور نمی‌شود و قادر به جدا کردن حق از باطل است و برای همین هم اگر از حق آمده از نزد پروردگارتان پیروی نکنید، خداوند در مورد عقلتان شما را مورد بازخواست قرار خواهد داد. هم چنین اگر پیرو باطل و سخنان کسانی شوید که بدون برهان از نزد پروردگار و تنها از روی ظن و گمان به او نسبت داده می‌شود؛بازهم درمورد عقلتان مورد سؤال خداوند قرار خواهید گرفت. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا} صدق الله العظيم [الإسراء:36].
    و پیش از این به شما فتوا داده بودیم که اهالی جن و انس آتش کسانی هستند که درمورد آن چه که از نزد پروردگارشان نازل شده بود؛ تعقل نکردند و از آن روگرداندند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجهنّم كَثِيرًا مِنَ الجنّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:179].
    و هم چنین در قرآن فتوای کافران را هم پیدا می‌کنید که علت گمراه شدنشان از راه راست را بکار نگرفتن عقل‌شان می‌دانند و برای همین می‌گویند: {وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ} صدق الله العظيم [الملك:10].
    و حال این مسلمانان هستند که به راز عبادت بت‌ها بازگشته‌اند و این برای حق‌جویان غریب است و می‌پرسند:" ولی ما از این که مسلمانان به عبادت بت‌ها بازگشته باشند چیزی نمی‌دانیم( بی خبریم)" در پاسخ آنان به حق می‌گویم: چون نمی‌دانید راز عبادت بت‌ها توسط پیشینیان چه بود. بت‌ها مجسمه و تمثال‌هایی بودند که پیشینیان -در هر امتی- از انبیا خدا و اولیای مکرم اوساخته بودند و معتقد بودند آنها نزد خداوند شفاعت‌شان را می‌کنند تا این که روز حشر فرا می‌رسد و کسانی که از هیئت اولیای الهی بت ساخته‌اند این اولیا را دیده و می‌شناسند و برای همین می‌گویند:
    {وَإِذَا رَ‌أَى الَّذِينَ أَشْرَ‌كُوا شُرَ‌كَاءَهُمْ قَالُوا رَ‌بَّنَا هَـٰؤُلَاءِ شُرَ‌كَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِن دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿٨٦ ﴾ وَأَلْقَوْا إِلَى اللَّـهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُ‌ونَ ﴿ ٨٧﴾} صدق الله العظيم [النحل].
    همانا که شرک آنها مدتی بعد از برانگیخته شدن انبیا رخ می‌دهد و علت هم این است که برخی از پیروانشان بعد از مرگ انبیاء درمورد آنان به ناحق تعظیم و مبالغه می‌کنند وبعد از مرگشان از روی تصویر آنها تمثال می‌سازند؛ برای همین هم اولیاء از عبادت آنان غافلند(چون از دنیا رفته‌اند). خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿٥﴾ وَإِذَا حُشِرَ‌ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِ‌ينَ ﴿ ٦﴾} صدق الله العظيم [الأحقاف]
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ} صدق الله العظيم [الزخرف:86]

    و خداوند از انبیا و رسولانش سؤال کرده و می‌فرماید:
    {وَيَوْمَ يَحْشُرُ‌هُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧ ﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ‌ وَكَانُوا قَوْمًا بُورً‌ا ﴿ ١٨ ﴾ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْ‌فًا وَلَا نَصْرً‌ا ۚ وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرً‌ا ﴿ ١٩﴾}
    صدق الله العظيم [الفرقان].

    و می‌بینید علت گمراهی‌ آنها، پیروی نکردن از ذکر نازل شده از نزد پروردگارشان است:
    {سُبْحَانك مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ ولكنّ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْماً بُوراً} صدق الله العظيم،
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ‌ ﴿١٣﴾ إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ‌ونَ بِشِرْ‌كِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ‌ ﴿ ١٤﴾} صدق الله العظيم [فاطر]

    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيَوْمَ نَحْشُرُ‌هُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَ‌كُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَ‌كَاؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَ‌كَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿٢٨ ﴾ فَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿ ٢٩ ﴾ هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ وَرُ‌دُّوا إِلَى اللَّـهِ مَوْلَاهُمُ الحقّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُ‌ونَ ﴿٣٠﴾}
    صدق الله العظيم [يونس].

    ببینید انبیای الهی که به شفاعت‌شان اعتقاد داشتند چه پاسخی می‌دهند:
    {وَقَالَ شُرَ‌كَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿٢٨ ﴾ فَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿ ٢٩ ﴾ هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ وَرُ‌دُّوا إِلَى اللَّـهِ مَوْلَاهُمُ الحقّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُ‌ونَ ﴿ ٣٠﴾} صدق الله العظيم
    و نسبت به عقیده مبالغه ناحق درمورد خودشان کافرند؛ چراکه بندگان مکرم خداوندند و برضد آنها و عقایدشان هستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ﴿٨١ ﴾ كَلَّا سَيَكْفُرُ‌ونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا ﴿ ٨٢﴾} صدق الله العظيم [مريم].
    و این راز عبادت بت‌هاست...
    لذا فرق زیادی بین شرک امت‌های پیشین و شرک شما وجود ندارد؛ چون شما هم امید دارید انبیاء الهی و رسولان و اولیای مقرب خدا برای شما شفاعت کنند؛ امید دارید در پیشگاه پروردگار عالم آنها شفاعت شما را بکنند واین شرک به خداست؛ سزاوار نیست آنها از خداوند ارحم الراحمین؛ رحیمتر باشند؛ چگونه می‌توانید منکر صفت ارحم الراحمین بودن خدا باشید؟ چطور کسی که رحمتش کمتر از خداوند است ، برای شما شفاعت کند؛ آیا فکر نمی‌کنید؟
    شاید یکی از کسانی که به خدا ایمان نمی‌آورند مگر آن را با شرک آلوده کرده باشند بخواهد بگوید: مگر خداوند تعالی نفرموده است:
    {وَلاَ يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَن شَهِدَ بِالحقّ} صدق الله العظيم [الزخرف:86].؟"
    امام مهدی به او پاسخ داده و بیان حق این فرموده خداوند تعالی را می‌آورد: {إِلاَّ مَن شَهِدَ بِالحقّ} این یعنی شهادت می‌دهد که خداوند ارحم الراحمین است و برای همین برای تحقق نعیم اعظم با پروردگارش محاجه می‌کند تا خداوند در نفسش راضی گردد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَكَمْ مّن مَّلَكٍ فِي السَّمَواتِ لاَ تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاء وَيَرْضَى} صدق الله العظيم [النجم:26].
    و از آنجایی که هیچ کس جرأت سخن گفتن با پروردگار را نمی‌کند مگر کسی که پروردگارش به او اجازه دهد چرا که می‌داند او سخن صواب را خواهد گفت؛ برای همین خواهید دید برسر تحقق نعیم اعظم راضی شدن پروردگارش با او محاجه می‌کند و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِلاَّ مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاء وَيَرْضَى} صدق الله العظيم،
    لذا می‌بینید او از پروردگارش درخواست شفاعت نمی‌کند بلکه برای تحقق نعیم اعظم و راضی شدن پروردگار با او سخن می‌گوید واگر خداوند راضی شود شفاعت محقق می‌گردد و رحمت خدا در نفسش برای آنان شفاعت می‌کند که خداوند العلی الکبیر است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {ولا تَنْفَعُ الشَفَاعَة عِنْدَهُ إِلاَّ لمِنْ أَذِنَ له حتَّى إِذا فُزِّعَ عن قُلُوبِهِمْ قالوا مَاذا قَالَ رَبّكمُ قَالوا الْحَقَّ وهو العليُّ الكبير} صدق الله العظيم [سبأ:23]
    اهالی آتش از سخن خداوند خطاب به یکی از نفسهای مطمئنه غافل‌گیر می‌شوند:
    {يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧ ﴾ ارْ‌جِعِي إِلَىٰ رَ‌بِّكِ رَ‌اضِيَةً مَّرْ‌ضِيَّةً ﴿ ٢٨ ﴾ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿٢٩﴾ وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿ ٣٠﴾} صدق الله العظيم [الفجر]،
    و سپس بندگان خدا از این که پروردگارشان به آنها و آن عبدش اجازه ورود به بهشت را می‌دهد غافل‌گیر می‌شوند و می‌گویند:
    {مَاذَا قَالَ رَ‌بُّكُمْ} صدق الله العظيم [سبأ:23] و گروهی از بندگان نعیم اعظم در پاسخ‌شان می‌گویند:
    {قَالُوا مَاذَا قَالَ رَ‌بُّكُمْ قَالُوا الحقّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ‌ ﴿٢٣﴾}
    صدق الله العظيم [سبأ].

    واما بندگان مکرم خدا مالک شفاعت نیستند؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {لَا يمْلِكون الشَّفَاعَةَ} صدق الله العظيم [مريم:87]،
    چرا که سرّ شفاعت را درک نکرده وبه راز اسم اعظم الهی دست نیافته‌اند تا با خداوند محاجه کنند تا آن را برایشان محقق سازد. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {أَمِ اتّخذوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يمْلِكون شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ} صدق الله العظيم [الزمر:43]
    همانا که مقصود خداوند از "‌لا يعقلون" این است که سرّ شفاعت را نمی‌دانند و برای همین سزاوار نیست در مورد شفاعت با پروردگار سخن گفته شود مگر کسی که سرّ آن را می‌داند و درک کرده است. برایتان مثالی می‌آورم؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثمّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ} صدق الله العظيم [البقرة:75]،
    سؤال درمورد این بخش از فرموده خداوند تعالی است: {مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ} یعنی بعد از آن که دانستند. برایتان مثالی می‌آورم تا بیان کلمات متشابه را بدانید( که ) در بعضی جاها از عقل یاد می شود و منظور بصیرت نیست بلکه دانستن و فهمیدن است برای مثال در این فرموده خداوند تعالی:
    {أَمِ اتّخذوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يمْلِكون شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ} صدق الله العظيم [الزمر:43].
    و برایتان روشن می‌شود که مقصود خداوند از{أَوَلَوْ كَانُوا لَا يمْلِكون شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ} یعنی مالک شفاعت نیستند چون راز شفاعت را نمی‌دانند؛ سرّ شفاعت را نمی‌‌داند مگرآن کس که حقیقت اسم اعظم الهی را به مردم یاد داده است؛ چرا که اسم اعظم الهی راز کسی است که خداوند رحمن به او اجازه سخن گفتن می‌دهد و او نیز سخن صواب را بر زبان می‌آورد و تمام متقیان قبلی؛ اجازه سخن گفتن و شفاعت ندارند چون راز اسم اعظم الهی را نمی‌دانند ؛ تمام متقیان و ملایکه مقرب خداوند رحمن از این راز بی‌خبرند و برای همین هم اجازه سخن گفتن درمورد راز شفاعت را ندارند. خداوند تعالی می‌فرماید:‌
    {إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا ‎﴿٣١﴾‏ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ‎﴿٣٢﴾‏ وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ‎﴿٣٣﴾‏ وَكَأْسًا دِهَاقًا ‎﴿٣٤﴾‏ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ‎﴿٣٥﴾‏ جَزَاءً مِّن رَّبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا ‎﴿٣٦﴾‏ رَّبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَٰنِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ‎﴿٣٧﴾‏ يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا ۖ لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا ‎﴿٣٨﴾‏} صدق الله العظيم [النبأ]
    و همانا بنده‌ای که حقیقت اسم اعظم الهی را می‌داند؛ اجازه پیدا می‌کند سخن بگوید و برای همین خداوند به او اجازه می‌دهد با پروردگارش سخن بگوید چون سخن صواب را بر زبان خواهد آورد. برای همین خداوند تعالی فرموده است:
    { إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا ‎﴿٣٨﴾‏}صدق الله العظيم [النبأ]،
    چون سخن صواب این است که او برای تحقق نعیمی که از نعیم بهشت بزرگ‌تر است با پروردگارش سخن خواهد گفت و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَكَمْ مّن مَّلَكٍ فِي السَّمَواتِ لاَ تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاء وَيَرْضَى} صدق الله العظيم [النجم:26]،
    چون رضایت خداوند نعیمی است که از نعیم جنت بزرگ‌تر است.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‎﴿٧٢﴾‏} صدق الله العظيم [التوبة].
    پس حقیقت اسم اعظم الهی برایتان روشن شد؛ این اسم بزرگتر از دیگر اسمای حسنای خداوند نیست؛ او را هرگونه بخوانید؛ اسمای حسنی از آن اوست و هیچ فرقی با هم ندارند و اگر میان اسامی خدا فرق قایل شدید؛ این الحاد در اسمای حسنای خداوند است. بی‌تردید علت این که این اسم به عنوان اسم اعظم توصیف می‌شود این است که خداوند این اسم را صفت رضوان نفس خداوند تعالی بر بندگانش قرار داده و می‌بینید این نعیم به حق از نعیم بهشت خداوند بزرگ‌تر است و برای همین به صورت اعظم توصیف می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:‌
    {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‎﴿٧٢﴾‏} صدق الله العظيم [التوبة].
    آیا حقیقت اسم اعظم الهی را فهمیدید؟ راز کسی که خداوند به او اجازه سخن گفتن می‌دهد در این نهفته است، چون او رضوان خداوند را هدف نهایی و غایی خود می‌داند نه وسیله رسیدن به بهشت؛ و رضوان خدا در نفسش چگونه محقق خواهد شد؟ این که بندگان خدا مشمول رحمت او شوند. ای مردم! چرا در مورد انبیاء و رسولان خدا مبالغه می‌کنید در حالی که باید به آنان اقتدا کرده و پا جا پای آنان بگذارید و با تمام بندگان خدا در راه حب و قرب الهی رقابت کنید؟ ولی شما سربازمی‌زنید و به زعم شما آنها شفیعان شما در پیشگاه خداوند خواهند بود. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورً‌ا ﴿٥٥ ﴾ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ‌ عَنكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿ ٥٦ ﴾ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَ‌بِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَ‌بُ وَيَرْ‌جُونَ رَ‌حْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَ‌بِّكَ كَانَ مَحْذُورً‌ا ﴿ ٥٧ ﴾ وَإِن مِّن قَرْ‌يَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورً‌ا ﴿ ٥٨ ﴾ وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْ‌سِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَ‌ةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْ‌سِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا ﴿ ٥٩﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
    لذا نشانه عذابی که تمام آبادی‌های مسلمانان و کافران به ذکر خدا قران عظیم را در برمی‌گیرد به این علت نازل می‌شود که امام از شما دعوت می‌کند خداوند یکتا را بدون قایل شدن شریک عبادت کنید وبا تمام بندگان خدا از اولین امم تا متأخران و آیندگان همگی برای حب و قرب الهی رقابت کنید تا روشن شود چه کسی مقرب‌ترخواهد بود بدون این که هیچ یک از بندگان را مورد تعظیم قرار داده و برخود مقدم دارید و او را خط قرمز بین خود و پروردگارتان قرار دهید و معتقد باشید شایسته شما نیست که با انبیاء خدا رسولانش برای حب و قرب الهی رقابت کنید؛ این شرک به خدا و ظلم عظیمی در حق خودتان است؛ شما را چه می‌شود چرا شما به عظمت خداوند امید ندارید؟[اشاره به آیه کریمه سوره نوح:مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا ﴿۱۳﴾] من در کتاب خدا تنها عده کمی را نسبت به پروردگارشان مخلص می‌یابم؛ چون اکثر مردم ایمان نمی‌اورند و عده کثیری از آنان که به خدا ایمان می‌آورند؛ با تعظیم به ناحق بندگان مقربانش به خداوند شرک می‌آورند و خداوند را منحصر به آنان می‌کنند چون بندگان مکرم خدا هستند...
    سبحان الله؛ شما می‌دانید چرا خداوند آنان را گرامی داشته است؟ چون آنها پروردگارشان را به یگانگی و بدون این که شریکی برایش بگیرند عبادت می‌کنند و برای مقرب بودن به درگاه پروردگار رقابت می‌نمایند و به رحمت خداوند امیدوار و از عذاب او هراسانند. چه کسی شما را از اقتدا به آنان منع کرده است؟ اگر شما درست پا جای پای آنان گذاشته و با انبیا و رسولان الهی و مهدی منتظر و جبریل و تمام بندگان خداوند در ملکوت رقابت کنید تا مقرب‌ترین بنده درگاه خدا باشید؛ شما هم به مقام مکرمان دست می‌یابید. خداوند به همین دلیل بنده‌ای را که به آن مقام والا می‌رسد را ناشناس قرار داد و چون آن بندگان از این امر باخبرند؛ پس برای قرب به پروردگارشان رقابت می‌کنند. اما ای کسانی که معتقدید سزاوار نیست با محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلم- و دیگر انبیا رقابت کنید چون عقیده باطل شما این است که این حق تنها متعلق به آنان است چون خدا ایشان را از میان شما برگزیده؛ این شرک شما به خداست. مهدی منتظر می‌گوید: سبحان الله الواحد القهار؛ آیا آنها را فرزند خدا می‌دانید و به همین دلیل مانند آنها در ذات خدا حقی ندارید؛ آیا از خدا نمی‌ترسید؟ اگر این طور است و راست می‌گویید؛ پس خدا شما را برای چه افریده است ؟ولی متأسفانه همان طور که قبلاً به شما گفتیم اکثر مردم ایمان نمی آورند مگر این که بندگان مقرب را شریک خدا بگیرند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُشركون} صدق الله العظيم [يوسف:106].
    خدایا من ابلاغ کردم؛ شاهد باش خدایا... سزاوار امام مهدی حق پروردگار و تمام انبیاء و رسولان الهی نیست که شما را از رقابت در راه خدا نهی کنیم؛ بلکه خداوند ما را برانگیخته تا از شما دعوت کنیم تلاش کنید هدف خلقتتان محقق شود و خداوند را به یگانگی و بدون شریک عبادت کرده و همه بندگان در راه رب المعبود و خداوندی که خدا و معبودی جز او نیست رقابت کنند؛ از ربانییون باشید و رب المعبود را عبادت کنید و با تمام بندگان او در راه حب و قرب الهی رقابت نمایید اگر او معبود شماست... خداوند تعالی می‌فرماید:
    {مَا كَانَ لِبَشَرٍ‌ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّـهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰكِن كُونُوا رَ‌بَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُ‌سُونَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
    خدایا من ابلاغ کردم؛ شاهد باش خدایا.. خدایا من ابلاغ کردم؛ شاهد باش خدایا..
    خداوندا هرکس خبر مرا به مردم عالم می‌رساند او را از امان یافتگان قرار ده و در راه راست ثابت قدم نگاهش دار تا از یقین کنندگان و ربانییونی باشد که هیچ چیز را با خدا شریک نمی‌گیرند.

    اقتباس المشاركة 7493 من موضوع سؤال: ما هي طريقة الإمام المهديّ لبيان القرآن ؟


    - 2 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    25 - 09 - 1431 هـ
    04 - 09 - 2010 مـ
    04:06 صباحاً
    [ لمتابعة الرابط الأصلي للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=7490
    ــــــــــــــــــــــ


    لن يعقل سرّ الشفاعة إلا الذي علّم النّاس بحقيقة اسم الله الأعظم ..
    ومن هم أولو الألباب ؟


    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمرسَلين وآلهم الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، ولا أفرّق بين أحدٍ من رسله وأنا من المسلمين، والحمدُ لله ربّ العالمين..

    قال الله تعالى: {فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].

    اللهم صلِّ على عبادك أولي الألباب وسلّم تسليماً، وسبقت فتوانا بالحقّ أنّه لن يتّبع الأنبياء والمرسَلين والمهديّ المنتظَر إلا الذين يستخدمون عقولهم وأولئك الذين هداهم الله من عباده، تصديقاً لقول الله تعالى: {أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ ۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٩﴾ الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّـهِ وَلَا يَنقُضُونَ الْمِيثَاقَ ﴿٢٠﴾ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿٢١﴾ وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿٢٢﴾ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ ﴿٢٣﴾ سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ ۚ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [الرعد].

    والسؤال الذي يطرح نفسه: فمن هم أولو الألباب؟ والجواب: إنّهم الذين لا يتّبعون الذين من قبلهم الاتّباع الأعمى بل يردّون بصيرة الداعية إلى الله إلى عقولهم هل تقرّها أم تنكرها لكونها لا تعمى الأبصار عن التمييز بين الحقّ والباطل، ولذلك فسوف يسألكم الله عن عقولكم لو لم تتّبعوا الحقّ من ربّكم وكذلك سوف يسألكم الله عن عقولكم لو اتّبعتم الباطل من الذين يقولون على الله ما ليس له برهان من ربّهم إلا اتّباع الظنّ، قال الله تعالى: {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وسبق أن أفتيناكم من محكم الكتاب أنّ أصحاب النّار من الجنّ والإنس هم الذين لا يتفكّرون فيما أُنزل إليهم من ربّهم فهم عنه معرضون، وقال الله تعالى: {وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَـٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿١٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    وكذلك تجدون الفتوى من الكافرين عن سبب ضلالهم عن الصراط المستقيم بأنّه عدم استخدام العقل، ولذلك قالوا: {وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الملك].

    وها هم المسلمون عادوا لسرّ عبادة الأصنام، وقد يستغربّ الباحث عن الحقّ فيقول: "ولكننا لا نعلم أنّ المسلمين عادوا لعبادة الأصنام". ثمّ نردّ عليهم بالحقّ ونقول: وذلك لأنّكم لا تعلمون ما هو السرّ لعبادة الأمم الأولى للأصنام. وإنّما الأصنام تماثيل صنعتها الأمم الأولى لأنبياء الله في كلّ أمّة ولأوليائه المكرمين، فيعتقدون أنّهم شفعاؤهم عند الله حتى إذا جاء حشرهم فيعرف أولياء الله الذين جسدوا الأصنام تماثيلاً لصورهم ولذلك يقولون: {وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَـٰؤُلَاءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِن دُونِكَ ۖ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿٨٦﴾ وَأَلْقَوْا إِلَى اللَّـهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ ۖ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم [النحل].

    وإنّما يشركون بعد حينٍ من بعث نبيّهم بسبب تعظيمه والمبالغة فيه من بعض أتباعه بعد حينٍ من موته، فيصنعون لصورهم تماثيل من بعد موتهم، ولذلك فهم غافلون عن عبادتهم. وقال الله تعالى: {وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿٥﴾ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الأحقاف].

    وقال الله تعالى: {وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ} صدق الله العظيم [الزخرف:86].

    وسأل الله أنبياءه ورسله وقال الله تعالى: {وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا ۚ وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

    وتجدون أنّ سبب ضلالهم أنّهم لم يتّبعوا ذكر ربّهم المُنزل إليهم، ولذلك قال الأنبياء: {سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا} صدق الله العظيم.

    وقال الله تعالى: {وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ ﴿١٣﴾ إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ ۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [فاطر].

    وقال الله تعالى: {وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ ۚ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ ۖ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿٢٨﴾ فَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿٢٩﴾ هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ ۚ وَرُدُّوا إِلَى اللَّـهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ ۖ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [يونس].

    فانظروا لقول أنبياء الله للذين اعتقدوا في شفاعتهم قالوا: {وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿٢٨﴾ فَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿٢٩﴾ هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ ۚ وَرُدُّوا إِلَى اللَّـهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ ۖ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم.

    إذاً فقد كفروا بعقيدة المبالغة فيهم بغير الحقّ لأنّهم عباد الله المكرمين وكانوا عليهم ضدّاً، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ﴿٨١﴾ كَلَّا ۚ سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [مريم]. وذلك هو سرّ عبادة الأصنام.

    إذاً فلا فرق بين شرك الأمم الأولى وشرككم إلا قليلاً لكونكم ترجون شفاعة أنبياء الله ورُسله وأوليائه المقرّبين فترجون منهم أن يشفعوا لكم بين يديّ الله فذلك شرك بالله فلا ينبغي لهم أن يكونوا أرحم من الله أرحم الراحمين، فكيف تنكرون صفة الله أنّه أرحم الراحمين؟ فكيف يشفع لكم ممن هم أدنى رحمةً بكم من الله أفلا تعقلون؟

    ولربّما يودّ أحد الذين لا يؤمنون بالله إلا وهم مُشركون أن يقاطعني فيقول: "ألم يقل الله تعالى: {وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ} صدق الله العظيم [الزخرف:86]؟" ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ عن البيان الحقّ لقول الله تعالى: {إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ}، أي: شهد أنّ الله هو أرحم الراحمين، ولذلك يحاجِج ربّه في تحقيق النّعيم الأعظم حتى يرضى الله في نفسه، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النجم].

    وبما أنّه لا يجرؤ أحدٌ على خطاب الربّ إلا الذي أذِن له أن يخاطب ربّه وذلك لأنّه يعلم أنّه سوف يقول صواباً، ولذلك تجدونه يحاجِج ربّه أن يرضى في نفسه، ولذلك قال الله تعالى: {إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ} صدق الله العظيم، إذاً لن تجدوه يسأل الله الشفاعة بل يخاطب ربّه بتحقيق النّعيم الأعظم ويرضى، فإذا رضي تحقّقت الشفاعة من الله إليه فتشفع لهم رحمته في نفسه وهو العلي الكبير. وقال الله تعالى: {وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ].

    فيتفاجأ أهل النّار بقول الله لأحد النفوس المطمئنة: {يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿٢٩﴾ وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [الفجر]، ومن ثمّ يتفاجأ عباد الله بإذن الله لهم ولعبده بالدخول جنّته فيقولون: {مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ} صدق الله العظيم. ومن ثمّ يردّ عليهم زُمرته من عبيد النّعيم الأعظم: {قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ} صدق الله العظيم.

    وأمّا عباد الله المكرمون فهم لا يملكون الشفاعة تصديقاً لقول الله تعالى: {لَّا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ} صدق الله العظيم [مريم:87]، وذلك لأنّهم لا يعقلون سرّ الشفاعة لكونهم لا يحيطون بسرّ اسم الله الأعظم ليحاجّوا ربّهم أن يحقّقه لهم، ولذلك قال الله تعالى: {أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ ۚ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾} صدق الله العظيم [الزمر]، وإنّما يقصد الله أنّهم لا يعقلون سرّ الشفاعة، أي لا يفهمون السرّ ولذلك لا ينبغي أن يخاطب الربّ في سرّ الشفاعة إلا الذي يعقل سرّها أي الذي يعلم بسرّها. وأضرب لكم على ذلك مثلاً في قول الله تعالى: {أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّـهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ} صدق الله العظيم [البقرة:75]، وموضع السؤال هو في قول الله تعالى: {مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ}، أي من بعد ما علموه، وإنّما أضرب لكم على ذلك مثلاً لكي تعلموا البيان لكلمات التشابه أنّه يأتي في مواضع ذكر العقل ولا يقصد به بالأبصار بل العلم والفهم، مثال في قول الله تعالى: {أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ ۚ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾} صدق الله العظيم.

    وتبيّن لكم أنّه يقصد بقوله: {أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ}، أي: لا يملكون الشفاعة لكونهم لا يعقلون سرّ الشفاعة، ولن يعقل سرّ الشفاعة إلا الذي علّم النّاس بحقيقة اسم الله الأعظم، وذلك لأنّ اسم الله الأعظم هو السرّ للذي أذِن له الرحمن وقال صواباً وجميع المتّقين من قبل لا يملكون منه خطاباً فيشفعون لكونهم لا يعقلون سرّ اسم الله الأعظم جميع المُتّقين وملائكة الرحمن المقرّبين، ولذلك لا يملكون منه خطاباً في سرّ الشفاعة جميعاً. وقال الله تعالى: {إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا ﴿٣١﴾ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿٣٢﴾ وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿٣٣﴾ وَكَأْسًا دِهَاقًا ﴿٣٤﴾ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ﴿٣٥﴾ جَزَاءً مِّن رَّبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿٣٦﴾ رَّبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَـٰنِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿٣٧﴾ يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا ۖ لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَـٰنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿٣٨﴾} صدق الله العظيم [النبأ].

    وإنّما يأذن للعبد الذي علم بحقيقة اسم الله الأعظم، ولذلك يأذن الله له أن يُخاطب ربّه لكونه سوف يقول صواباً، وذلك هو المُستثنى الذي يأذن الله له أن يخاطبه في سرّ الشفاعة، ولذلك قال الله تعالى: {إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَـٰنُ وَقَالَ صَوَابًا} صدق الله العظيم، لكون القول الصواب هو أنّه سوف يخاطب ربّه أن يحقق له النّعيم الأعظم من نعيم جنّته فيرضى، ولذلك قال الله تعالى: {وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النجم]، وذلك لأنّ رضا الله هو النّعيم الأعظم من نعيم جنّته، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].

    إذاً قد تبيّن لكم حقيقة اسم الله الأعظم أنّه ليس اسماً أعظم من أسماء الله الحُسنى، فأيّمّا تدعون فله الأسماء الحُسنى من غير تفريقٍ فإن فرّقتم فذلك إلحادٌ في أسماء الله الحُسنى، وإنّما يوصف الاسم الأعظم بالأعظم لكون الله جعل هذا الاسم صفةً لرضوان نفسه تعالى على عباده فيجدون أنّه حقاً نعيم أعظم من نعيم الجنّة ولذلك يوصف بالأعظم، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم.

    فهل عقِلتم حقيقة اسم الله الأعظم؟ ففي ذلك السرّ لمن أذِن الله له بالخطاب لكونه يتّخذ رضوان الله غايةً وليست وسيلةً لكي يفوز بالجنّة، وكيف يتحقّق رضوان الله في نفسه؟ وذلك حتى يدخل عباده في رحمته. فلِمَ يا قوم تبالغون في أنبياء الله ورسله ولم تقتدوا بهداهم فتحذوا حذوهم فتنافسوهم وعبيد الله جميعاً في حبّ الله وقربه؟ بل أبيتم وتزعمون أنّهم شُفعاؤكم بين يديّ الله، وقال الله تعالى: {وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ ۖ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿٥٥﴾ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿٥٦﴾ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ﴿٥٧﴾ وَإِن مِّن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿٥٨﴾ وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ ۚ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا ۚ وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    إذاً آية العذاب التي سوف تشمل قرى المسلمين والكافرين بذكر الله القرآن العظيم هو بسبب أنّ الإمام يدعوكم إلى عبادة الله وحده لا شريك له فتنافسون كافة عبيد الله الأوّلين والآخرين في حبّ الله وقربه أيّهم أقرب من غير تعظيمٍ ولا تفضيلٍ لأحد عبيده من دونه فتجعلونه خطاً أحمر بينكم وبين ربّكم فتعتقدون أنّه لا ينبغي لأحدكم أن ينافس أنبياء الله ورسله في حبّ الله وقربه! فذلك شركٌ بالله وظلمٌ عظيمٌ لأنفسكم، فما خطبكم لا ترجون لله وقاراً؟ فلا أجد في الكتاب المخلصين لربّهم إلا قليل لكون أكثر النّاس لا يؤمنون! ثمّ أجد كثيراً من الذين آمنوا لا يؤمن أكثرهم بالله إلا وهم مشركون به عباده المقرّبين بسبب تعظيمهم بغير الحقّ! فجعلوا الله حصريّاً لهم من دونهم بسبب أنّهم عباده المكرمين.

    ويا سبحان ربّي وهل تدرون لماذا كرّمهم الله؟ وذلك لأنّهم يعبدون ربّهم وحده لا شريك له فيتنافسون إلى ربّهم أيّهم أقرب ويرجون رحمته ويخافون عذابه، فمن الذي نهاكم أن تقتدوا بهداهم حتى يكرّمكم الله مثلهم لو حذوتم حذوهم فنافستم أنبياء الله ورسله والمهديّ المنتظَر وجبريل وكافة عبيد الله في الملكوت جميعهم يتنافسون إلى ربّهم أيّهم أقرب، ولذلك جعل الله العبد الفائز بأعلى درجةٍ مجهولاً بين عبيده أجمعين وبما أنّهم يعلمون بذلك تجدونهم يتنافسون إلى ربّهم أيّهم أقرب ولكنّكم أشركتم بالله يا من تعتقدون أنّه لا ينبغي لكم أن تنافسوا محمداً رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - وجميع الأنبياء بسبب عقيدتكم الباطل أنّ ذلك لا يحقّ إلا لهم لكون الله اصطفاهم من بينكم، ثمّ يقول المهديّ المنتظَر: يا سبحان الله الواحد القهّار! فهل جعلتموهم أولاد الله ولذلك ليس لكم الحقّ في ذات الله ما لهم، أفلا تتّقوا اللهَ؟ إذاً لماذا خلقكم الله إن كنتم صادقين؟ وللأسف فكما قلنا لكم من قبل أنّ أكثر النّاس لا يؤمنون، وللأسف أجد أن أكثر الذين آمنوا بالله لا يؤمنون إلا وهم به مشركون عباده المقرّبين، وقال الله تعالى: {وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿١٠٦﴾} صدق الله العظيم [يوسف].

    اللهم قد بلغت .. اللهم فاشهد، وما كان للإمام المهدي الحقّ من ربّكم ولا لجميع الأنبياء والمرسَلين أن ننهاكم أن تنافسونا إلى الله، ويا سبحان الله وما ابتعثنا الله بذلك؛ بل ابتعثنا الله أن ندعوكم لتحقيق الهدف من خلقكم فتعبدون الله وحده لا شريك له ليتنافس جميع العبيد إلى الربّ المعبود لا إله غيره ولا معبودَ سواه، فكونوا ربّانيّين واعبدوا الربّ المعبود، ونافسوا عبيده جميعاً في حُبّه وقربه إن كنتم إيّاه تعبدون، وقال الله تعالى: {مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّـهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰكِن كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    اللهم قد بلغت اللهم فاشهد، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد، اللهم فمن بلّغ عنّي العالمين فاجعله من الآمنين وثبِّته على الصراط المستقيم ليكون من الموقنين الربّانيين الذين لا يشركون بالله شيئاً.

    وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ لله ربِّ العالمين ..
    أخوكم عبد النّعيم الأعظم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
    _________________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  3. افتراضي درجه عالی که به عبدی ناشناس تعلق می‌گیرد ....

    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    22 - 10 - 1431 هـ
    01 - 10 - 2010 مـ

    06:00 صباحاً
    ــــــــــــــــــــــ


    درجه عالی که به عبدی ناشناس تعلق می‌گیرد ....
    اقتباس المشاركة :
    السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
    جناب امام ناصر محمد یمانی؛ شما به ما یاد دادید که به جای این که به دنبال نعیم جنت خدا باشیم؛ در طلب نعیم رضوان خدا برآییم ولی سؤالی از معلمم در مورد مقام "وسیله" دارم. شما در یکی از بیانات‌تان فرمودید:
    [ و می‌گویم؛ همان طورکه مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به او بشارت داد؛ در کتاب آمده است که امام مهدی ناصر محمد یمانی به این فوز نایل شده است؛ زمانی که با ایشان در رؤیای حقی ملاقات کرد؛ محمد رسول الله به اذن خداوند این بشارت را به او داد و او نیز برای قربت به خدا آن مقام را به جدش داد تا وسیله‌ای به سوی خداوند الرحمن باشد و از او تحقق نعیمی را بخواهد که از آن مقام بسیار بزرگ‌تر است-نعیم اعظم- و خداوند در نفس خود راضی گردد و به خدا پناه می‌برم از این که در حالی که می‌دانم خداوند به خاطر ظلمی که بندگان در حق خود مرتکب شده‌اند؛ نزد خود چه می‌فرماید من به آن-مقام وسیله- راضی شوم .}
    اگر در حال حاضر مقام وسیله به نبی ما محمد علیه الصلاة و السلام تعلق گرفته؛ چرا باید مردم را به رقابت بر سر آن دعوت کنیم؟

    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين وآلهم الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين..
    پرسش‌گر عزیزم؛ می‌گویم بله به من این بشارت داده شد و من آن را به جدم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم هدیه کردم چون می‌دانم این امتحان من بود که آیا به آن راضی خواهم شد؟ و الحمدلله که من ثابت قدم ماندم. ولی در خلال رؤیایی دیگر دانستم به خاطر استمرارحکمت بالغه خداوند، مشخص نیست این مقام به کدام بنده تعلق خواهد یافت

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 307079 من موضوع سؤال: ما هي طريقة الإمام المهديّ لبيان القرآن ؟


    - 3 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    22 - 10 - 1431 هـ
    01 - 10 - 2010 مـ
    06:00 صباحاً
    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=8442
    ــــــــــــــــــــــ


    الدرجة العالية عادت إلى العبد المجهول ..

    اقتباس المشاركة :
    السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
    يا فضيلة الإمام ناصر محمد اليماني أنت علمتنا بأن نبتغي نعيم رضوان الله أكثر من إبتغاء نعيم جنته ولكن سؤالي لمعلمي هو حول الوسيلة فأنت قلت في أحد بياناتك :
    (وأقول فاز بها في علم الكتاب الإمام المهدي ناصر محمد اليماني كما بشره بذلك مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم حين قابلة في الرؤيا الحق ثم بشره مُحمد رسول الله بها بإذن الله ثم أهداها لجده قُربة إلى ربه كوسيلة إلى الرحمن لتحقيق النعيم الاعظمُ منها فيكون الله راضٍ في نفسه وأعوذُ بالله أن أرضى بها وأنا أعلم ما يقوله الرحمن في نفسه بسبب ظُلم عباده لأنفسهم)
    ـــــــــــــــــــــ
    فإذا كانت الوسيلة الآن من نصيب نبينا محمد عليه الصلاة والسلام بعد أن أهديتها له فلماذا علينا أن ندعوا الناس ليتنافسوا عليها؟
    انتهى الاقتباس

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسَلين وآلهم الطيّبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين..

    حبيبي في الله السائل، أقول نعم بُشِّرتُ بها فأهديتها لجدّي محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - كوني أعلمُ إنّما كانت فتنةً لي هل سوف أرضى بها؟ والحمد لله على التثبيت. ولكنّي علمتُ فيما بعد من خلال رؤيا أخرى أنّها عادت إلى العبد المجهول لاستمرار الحكمة البالغة.

    وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ لله ربّ العالمين ..
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
    ________________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



المواضيع المتشابهه
  1. سؤالی از امام کریم : آیا عاد دوم وجود دارد؟
    بواسطة فاطمه في المنتدى فارسي
    مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 07-12-2017, 02:57 PM
  2. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 16-11-2017, 02:41 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 17-08-2015, 10:30 PM
  4. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 12-02-2015, 09:40 PM
  5. بیان مهدی منتظردرباره درجه عالی و رفیع بهشت..
    بواسطة فاطمه في المنتدى فارسي
    مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 27-11-2014, 04:12 AM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •