الموضوع: معنای عصمت...

النتائج 1 إلى 3 من 3
  1. افتراضي معنای عصمت...

    -۳-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    14 - ذو القعدة - 1432
    02 - 11 - 2009
    ۱۱-آبان- ۱۳۸۸ ه.ش.
    07:53 مساءً
    ـــــــــــــــــــ

    معنای عصمت...

    بسم الله الرحمن الرحيم
    والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    ای "صافی" تو عهد خداوند را نگه نداشتی،؛ برایت خواهم گفت چرا جواب مهدی منتظر به تو خشک و کوتاه بود و حکمت دعوت به راه خداوند با موعظه حسنه را درمورد شما بکار نبردم.علت این است که من با کافران سخن نمی‌گویم؛ بلکه قومی مسلمان را مورد خطاب قرار می‌دهم که به زعم خود به قرآن عظیم ایمان دارند پنج سال می‌شود که مهدی از قرآن عظیم حجت آورده و از آنان دعوت می‌کند به کتاب خدا رجوع کنند تا درموارد اختلاف بر اساس آن برای ایشان حکم کنیم. شیعیان می‌خواهند مهدی منتظری بیاید که از کتاب بحار الأنوار پیروی کرده و از کتاب بحارالأنوار برای بشریت حجت بیاورد و یاور شیعیان اثنی عشری و عقاید ایشان باشد تا بعد از آن که از امیال آنها پیروی نمود،او را خلیل خود بدانند. اهل سنت جماعت هم مهدی منتظری را می‌خواهند که پیرو صحیح البخاری و مسلم باشد و از صحیح البخاری و مسلم برای مردم حجت بیاورد.همگی شما؛ هم شیعیان و هم اهل سنت ازکتاب خداوند قرآن عظیم روگردانید؛ ذکر محفوظ از تحریفی که اگر بنده و رسول خداوند محمد آن را ابلاغ نمی‌کرد؛ حجت بر علیه او بود و بعد از ابلاغ آن به مردم؛ حجت خداوند دربرابر همه آنان خواهد بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ}صدق الله العظيم [الزخرف:۴۴]
    وتصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أيّها الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس} صدق الله العظيم [المائدة:۶۷]

    خداوند محمد - صلّى الله عليه وآله وسلّم - نبی و بنده خود را، بعد ازابلاغ-قرآن- شاهد و گواه بر شما قرار داد و امت وسط را شاهد برمردم تا آنان رسالت فراگیر خداوند قرآن عظیم رابه تمام مردم برسانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النّاس وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}صدق الله العظيم [البقره:۱۴۳]
    اما با کمال تأسف شیعه و سنی دچار اختلاف شدند. شیعیان با کتاب بحارالأنوار برای مردم تبلیغ کردندو اهل سنت صحیح البخاری و مسلم را و این سهم آنان از دانش است و هم خود و هم امت‌شان را گمراه کردند.

    به خدا قسم جناب صافی که خود را وفادار به عهد الهی می‌دانی؛ همه شما شیعیان و اهل سنت از کتاب خداوند قرآن عظیم، روگردانید. اگر چنین نبود، از دعوت به پذیرش حکمیت براساس کتاب خدا رونمی‌گردانیدید. شما نه بر طبق کتاب خداوند عمل می‌کنید و نه بر طبق سنت حق رسول او؛ بلکه حق و باطل را به هم آمیخته و قرآن را بخش بخش کرده‌اید و بخشی از قرآن را که با بحارالأنوار موافق است را برمی‌گیرید ولی ازبخش‌هایی از قرآن را که با بحارالأنوار اختلاف دارد رومی‌گردانید و می‌گویید قرآن وجوه متعدد دارد. و اما اهل سنت و جماعت نیز تنها پاره‌ای از قرآن را که موافق صحیح البخاری و مسلم است گرفته و از بخش‌هایی ازآیات محکم قرآن که با صحیح البخاری و مسلم اختلاف دارد؛ رومی‌گردانید و می‌گویید تأولی آن را جز خداوند کسی نمی‌داند.
    ای کسی که تصور می‌کنی جناب صافی با کتاب بحارالأنوار مردم را به سوی حق دعوت کرده و آنها را به راه درست هدایت می‌کند! می‌بینم تعجب کرده‌ای که چرا مهدی منتظر با شیعیان واهل سنت به سختی رفتار کرده و از حکمت و موعظه حسنه استفاده نمی‌کند؟ مهدی منتظرناصر محمد یمانی در جواب می‌گوید: ما دستور خداوند را برای دعوت با حکمت و موعظه نیکو از کافران اجرا می‌کنیم؛ کسانی که نسبت به این قرآن عظیم کافرند و نمی‌دانند این حق آمده از پروردگارشان است و برای همین می‌بینی که من با حکمت و موعظه حسنه از آنان دعوت می‌کنم و با بهترین روش با ایشان مجادله می‌نمایم. اما شیعیان واهل سنت وجماعت به این قرآن عظیم ایمان دارند و از آنان و تمام مردم می‌خواهم تا از قرآن پیروی کرده و نسبت به هرچه که مخالف ان است کافر شوند؛ اما شیعیان اثنی عشری که برای آمدن مهدی منتظر عجله داشتند؛ اولین کسانی هستند که مردم را از دعوت مهدی منتظر باز می‌دارند. اهل سنت و جماعت هم همین‌طور؛ همگی شما از دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی برای پیروی از ذکر محفوظ از تحریف خداوند قرآن عظیم روگردان هستید؛ چگونه می‌خواهید مهدی منتظر به شیعیان اثنی عشری و اهل سنت و جماعت که مورد غضب خدا هستند؛ غضب نکند؛ چون آنها اولین کسانی هستند که می‌خواهند مهدی منتظر را از دعوت به حکمیت براساس کتاب خداوند، ذکر محفوظ از تحریف و پیروی از آن و کفر نسبت به هر چه که مخالف ان است؛ باز دارند؟ شما از دعوت مهدی منتظر سرباز زده و گفتید او مهدی منتظر نیست بلکه دروغ‌گویی گستاخ است.
    سؤال مهدی منتظر از شما این است که: ای جماعت اهل سنت و شیعه؛ مهدی منتظر از نظر شما چه گناه نابخشودنی‌ای مرتکب شده است؟آیا چون شاهد آن هستید که امام مهدی از شما و تمام بشریت دعوت می‌کند از ذکر -قرآن- پیروی نمایید؛ درنظر شما دروغ‌گویی گستاخ است؟ پس مهدی منتظر جواب شما را مستقیماً از آیات محکم ذکر می‌آورد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ‎﴿١١﴾‏ }صدق الله العظيم [يس]
    کافر و شیطان گستاخ بر حسب کتاب خداوند کیست؟کسی که از ذکر پیروی می‌کند یا کسی که از آن روگرداند؟ شما را چه می‌شود چگونه حکم می‌کنید؟
    ای شیعیان اثنی عشری؛ خدا را به شهادت می‌گیرم و شهادت خداوند کافی است نه تمام رسولانی که کتاب با خود آورده‌اند و نه مهدی منتظر که خداوند علم کتاب را به او عطا نموده معصوم نیستند؛ اما شهادت می‌دهم عصمت رسولان از مردم است یعنی رسولان کتاب از مردم درامان هستند تا بداند رسالت پروردگارشان را ابلاغ کرده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا ‎﴿٢٦﴾‏ إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ‎﴿٢٧﴾‏ لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا ‎﴿٢٨﴾‏}صدق الله العظيم [الجن]
    به وظیفه ملائکی که مسئول نگهبانی از رسولان پروردگارشان هستند توجه کنید:

    {لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ ربّهم وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كلّ شَيْءٍ عَدَداً}صدق الله العظيم [الجن]
    در کتاب خداوند نشانی از اینکه مردم توانسته باشند رسولانی که رسالت آسمانی بر آنان نازل شده- رسولانی که کتاب با خود آورده‌اند- به قتل برسانند چون خداوند آنها را در امان نگاه می‌دارد(معصومون) و اگر امتی قصد کشتن رسول پروردگار را کرده باشند؛ خداوند مکر آنان را از او دور کرده و با عزت و اقتدار خود ایشان را گرفتار می‌کند و رسولان خود را از آنان حفظ می‌کند.. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ‎﴿٥﴾}صدق الله العظيم [غافر]
    برای همین چیزی که درمورد عصمت رسولان می‌دانم این است که آنها از مردم در امان هستند و در برابر مردم محافظت می‌شوند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {يَا أيّها الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس}صدق الله العظيم[المائده:۶۷]
    مقصود من انبیایی که خداوند حکم کتاب را به ایشان عطا نموده نیست؛ بلکه کسانی مورد نظر من هستند که پروردگارشان رسالت خود را برایشان نازل نموده- پیامبرانی که کتاب بر ایشان نازل شده- و به همین دلیل از افترا زدن به پروردگارشان حفظ شده‌اند( معصوم هستند ) . تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ‎﴿٧٣﴾‏ وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا ‎﴿٧٤﴾‏ إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ‎﴿٧٥﴾‏}صدق الله العظيم [الإسراء]
    این آن چیزی است که من از کتاب خداوند در مورد عصمت رسولان دانسته‌ام؛ اما شما شیعیان به ناحق درمورد رسولان خداوند مبالغه کرده و فتوا داده‌اید آنها از خطا معصومند؛ سبحان الله العظیم! در کتاب خداوند احدی از خطا معصوم نیست مگر یک شیٔ که هیچ شیٔ‌ای مانند او نیست(ليس كمثله شيء) یعنی پروردگار عالمیان و هیچ یک از انسان‌ها ازارتکاب خطا معصوم نیستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {لَوْ يُؤَآخِذُ اللَّهُ النّاس بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ}
    صدق الله العظيم [فاطر:۴۵]

    ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ من یک موعظه به شما می‌کنم: اگردرمورد عقاید و تأویل‌های خود از کتاب خداوند تفکر کنید؛ خواهید دید بین تفاسیر شما از کتاب خداوند تناقض زیادی وجود دارد؛ مگرمهدی منتظرحق پروردگارتان که خداوند بیان حق کتاب را به او آموخته است و در هیچیک از بیاناتی که برای کتاب آورده و یا برای روشن نمودن عقاید حق مطرح نموده؛ تناقضی پیدا نمی‌کنید.

    برای مثال؛ شیعیان عقیده دارند رسولان از خطا معصوم هستند؛ ولی مهدی منتظر معصوم بودن(درامان بودن) رسولان از خطا را رد کرده و تأکید می‌کند رسولان از مردم در امان هستند و برهان خود را از همین قرآن می‌آورم. برهان من از آیات متشابه نیست بلکه برهان آشکاری است که ازآیات محکم قرآن عظیم آورده شده تا عالم و جاهل شما آن را درک کنند و هیچ حجتی برایتان باقی نماند. استدلال شیعه برای عقایدشان آیه‌ای است که هم‌چنان نیاز به تأویل دارد ولی آیات محکم و بینه در کمین آنان است. پس اگربر معصوم بودن انبیا از خطا اصرار دارند؛ با این کلام خداوند تعالی چه می‌کنند که می‌فرماید:
    {
    وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ‎﴿٨٧﴾}صدق الله العظيم [الأنبياء]
    این نبيّ الله يونس عليه الصلاة والسلام است؛ حال با این فرموده خداوند تعالی چه می‌کنند:
    {وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى}صدق الله العظيم [طه:۴۰]
    همین طور تصمیم خطایی که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - در پاسخ به درخواست صحابه اتخاذ کرد تا مانند پادشاهان زمین در جنگ اسیر بگیرد و منتظر فتوای پروردگار دراین مورد نشد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ ۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‎﴿٦٧﴾‏ لَّوْلَا كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‎﴿٦٨﴾‏ فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٦٩﴾‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الْأَسْرَىٰ إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِّمَّا أُخِذَ مِنكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٧٠﴾‏ وَإِن يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٧١﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
    چرا که حکم خداوند برای اسرای جنگی این است که اگر خود اسیر یا نزدیکانش توان مالی دارند؛ برای آزادی فدیه دهند و اگر توان ندارند؛(مسلمانان) بر ایشان منت گذاشته و رهایشان کنند و خداوند منت گذاشتن(و رها کردن اسرا) را بیشتر دوست دارد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً}صدق الله العظيم [محمد:۴]
    نبی نباید مانند پادشاهان اسیرگرفته و بنده‌شان کند [مترجم: اسیران جنگی را به عنوان برده نگاه دارد]. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ ۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‎﴿٦٧﴾‏ لَّوْلَا كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‎﴿٦٨﴾‏}صدق الله العظيم [الأنفال]
    به این ترتیب محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - دراتخاذ این تصمیم برای استجابت درخواست صحابه درمورد اسرای جنگی و منتظر نماندن برای فتوای پروردگارش خطا کرد و اگر رحمتی که خداوند بر او نوشته بود نبود... {‏ لَّوْلَا كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‎﴿٦٨﴾‏}صدق الله العظيم
    لذا ای جماعت شیعیان؛ شما با عقیده معصوم بودن رسولان خداوند و ائمه آل بیت از خطا؛ درباره آنان مبالغه کرده‌اید. اما مهدی منتظرازآیات محکم کتاب خداوند؛ چگونگی عصمت حق رسولان خدا را برای شما بیان نمود؛ آنها از-گزند- مردم (معصومون من الناس) و از افترا زدن به خداوند حفظ شده و معصومند ولی از خطا درامان نبوده و معصوم نیستند. آیا علت شرک شما چیزی جز مبالغه درمورد رسولان خدا و ائمه آل بیت است؟ پس از من پیروی کنید تا شما را به صراط مستقیم هدایت نمایم و شایسته مهدی منتظر حق پروردگارتان نیست که از امیال و خواسته‌های شیعیان و اهل سنت و جماعت پیروی نماید. اگر دیدید که یمانی همان مهدی منتظر حق پروردگارتان است و به حق سخن گفته و راه راست را نشان می‌دهد، پس ازحق آمده از نزد پرورگارتان پیروی کنید که بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست. اگر هم دیدید پیروی از حق برایتان گران تمام شده و غرورتان اجازه نمی‌دهد؛ این تکبر به ناحق بوده و این غروری است که منجر به گناه شده است که در این صورت به شما بشارت می‌دهم عذابی بزرگ در راه است.وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.
    خليفة الله الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.



  2. افتراضي


    الإمام ناصر محمد اليماني
    15 - ذی‌القعدة - 1430 هـ
    03 - 11 - 2009 مـ

    ۱۲- آبان- ۱۳۸۸ ه.ش.
    10:08 بعد از ظهر
    ـــــــــــــــــــــ


    ظلم «شرک آوردن» غیر از ظلم «گناه کردن»
    است؛ چون مؤمن در معرض ابتلاست و با ظلم «گناه» در حق خود ظلم می‌کند...

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين...
    ای الصافی! حمد و ستایش خدایی راست که مرا مانند امثال شما قرار نداد که ندانسته به خدا نسبت دهم؛ و من از امر شیطان پیروی نمی‌کنم که به شما فرمان می‌دهد چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت بدهید؛ مثل تأویل تو که در ادامه می‌آید:
    اقتباس المشاركة :
    معصیت خود ظلم است و خداوند در آیات محکم کتاب کریمش می‌فرماید: {اني جاعلك للناس إماماً قال ومن ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين}و آیه کریمه تصریح می‌کند امامت الهی به ظالمان نمی‌رسد و این فضل بزرگی است که تنها پیشگامان خیرمستحقش هستند؛ هم چنان که خداوند تعالی می‌فرماید: {ثم أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات بإذن الله ذلك هو الفضل الكبير} صدق الله العظيم
    انتهى الاقتباس
    و می‌بینم آیه را به ناحق و آن‌گونه که خودت دوست داری، تأویل کردی تا در مورد رسولان الهی و ائمه کتاب مبالغه کرده و شرک بیاوری. طبق فتوای تو آنان مرتکب گناه نمی‌شوند؛ سبحان الله تنها خداوند یکتا از خطا و گناه منزه است و شریکی ندارد.
    و اما این فرموده خداوند تعالی که حجت تو برای محاجه با من است:
    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    ای جماعت شیعیان اثنی عشری! در محکمات ذکر، این آیه یکی از بزرگترین حجت‌ها برعلیه شماست؛ با عنایت به این آیه شما چطور طفلی را [محمدبن‌حسن عسکری] برگزیده‌اید؛ شما که نمی‌دانید او پیشگام در خیر[سابق بالخیرات] است یا از میانه‌روهاست و یا در حق خود آشکارا ظلم خواهد کرد؟ دلیل این که شما معتقدید محمدبن‌حسن عسکری مهدی منتظر است؛ این است که اعتقاد دارید پدرش الحسن العسکری امام است و چون محمدبن‌حسن پسر اوست؛ پس او را به امامت برگزیده و فتوایی را که خداوند سبحان به خلیفه و رسول خود ابراهیم علیه الصلاة و السلام داده است را فراموش کرده‌اید. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    از کجا می‌دانید او از کسانی نیست که در حق خود ظلم می‌کنند یا به عهد خود با خدا وفا نمی‌کنند؛ این شما نیستید که از غیب آگاهید.
    و اما درمورد بیانت برای این آیه :
    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    الصافی می‌گوید و فتوا می‌دهد که مقصود خداوند از فرموده‌اش:

    {قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
    ظلم گناه کردن است؛ ولی مهدی منتظرغیر از حق چیزی به خدا نسبت نداده و فتوا می‌دهد: مقصود خدا بزرگترین ظلمی است که در کتاب آمده است؛ یعنی شرک به خدا. آنها کسانی هستند که خداوند می‌داند نسبت به پروردگارشان مشرکند و به علت کبرشان؛ تا زمان مرگشان آنها را پاک و مطهر نمی‌کند تا به عهد و رحمت و عفو او نرسند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:۴۸].
    همانا که مقصود خداوند تعالی از این فرموده:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    ظلم شرک است نه ظلم گناه کردن. پس برای شیعیان و اهل سنت فتوا می‌دهم چگونه حق را از باطل تشخیص دهند؛ یعنی دریابند آیا تفسیری که برای کلام خدا در کتابش می آورند واقعاً حق است یا ندانسته و از روی ظن و گمان به خدا نسبت داده‌اند و ظن و گمانی که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. برای مثال فتوای الصافی را درنظر می‌گیریم که می‌گوید شایسته انبیا نیست که ابداً گناهی بکنند و به ظن خود پاسخ خداوند به ابراهیم را به عنوان برهان می‌آورد که:
    {
    قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    و شیعیان گمان می‌کنند مقصود خداوند این است که: گناه‌کاران به عهد من نایل نمی‌شوند. برای همین تا زمان مرگشان اعتقاد دارند انبیا و ائمه به طور مطلق عصمت داشته و معصوم‌اند و لذا به همین دلیل شیعیان گمراه شده و دیگران را هم گمراه می‌کنند. اما جناب الصافی! هروقت که خواستی برای مردم فتوا بدهی؛ اولاً باید بدانی اگر فتوایت از روی علم و با دلیل قاطع از محکمات کتاب پروردگار عالمیان باشد؛ هم اجر خودت را داری و هم اجر کسانی را داری که از تو پیروی کرده‌اند تا روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار گیرند. ولی باید بدانی اگر از روی ظن و گمان فتوا داده باشی و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ احتمال دارد فتوایت درست باشد یا خطا. به پروردگارم قسم می‌خورم: شایسته هیچ بنده‌ای در تمام ملکوت نیست که با سخن گفتن از روی ظن که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ فتوایش حق از آب درآید. بلکه به خاطراین که بدون داشتن علم از نزد پروردگارش فتوا داده است، خود را گرفتارتجارتی زیان‌بارمی‌کند و تا روز قیامت این تجارت زیان‌بار ادامه دارد و خسارتش مستمر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿۲۵﴾} صدق الله العظيم [النحل].
    لذا موضوع فتوا دادن در تفسیر کلام خدا؛ می‌تواند اجر بسیار بزرگی داشته باشد و یا بارگناهی بسیار سنگین بردوش بگذارد.
    اگر فتوا به حق و از روی علم و برهان آشکار از کتاب خدا و پروردگار عالمیان باشد؛ تجارتی موفق است و فرد هم اجر خودش را می‌برد و هم اجر امت‌هایی که تا روز قرار گرفتن مردم در پیشگاه پروردگارِعالم از آن فتوا پیروی کرده‌اند. و اگر فتوا از روی ظن و گمان باشد [که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند] ، بار گناه خود و همه کسانی که تا روز قرار گرفتن مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان برطبق آن فتوا عمل کرده‌اند را بر دوش خواهد داشت.

    برادرمن صافی؛ ای جماعت متقیان و کسانی که نمی‌خواهند چیزی را که نمی‌دانند به خدا نسبت دهند! اگر نمی‌خواهید چیزی جز حق به خداوند نسبت دهید؛ به کتاب پروردگارتان بنگرید که آیا به حق سخن گفته‌اید یا از روی ظن و گمانی که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. پس به تمام طالبان علم فتوا می‌دهم؛ ای جماعت شیعیان! به حق برایتان فتوا می‌دهم که به آیات محکم و بینه کتاب که آیات ام الکتابند و هرکسی عربی مبین را بداند آنها را می‌فهمد رجوع کنید و سپس ببینید آیا تفسیرتان برای این فرموده خداوند تعالی:
    {إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم
    با آیاتی از آیات محکم کتاب خدا مغایرت دارد؟ اگر نداشت، آن‌گاه می‌فهمید جز حق به خدا نسبت نداده‌اید. چون آیه از آیات محکمی خواهد بود که ظاهر و باطن آن یکی است و با آیات محکم دیگر کتاب مقابله و مغایرت ندارد. و اگر دیدید تفسیری که برای این آیه آورده‌اید، با یکی از آیات محکم کتاب خدا در مورد فتوا معصوم بودن از خطا مغایرت دارد؛ آن‌گاه درمی‌یابید نسبت ناحق به خدا داده‌اید وبه درگاه خدا جداً توبه کنید.
    حال ببینیم تفسیر برادر صافی چگونه است؛ لذا آن را به آیات محکم کتاب خدا عرضه خواهیم کرد. اگر با آیه‌ای از آیات محکم کتاب مغایرت نداشت، مهدی منتظر حق ندارد تفسیر صافی را رد کند و در برابر آن تسلیم خواهد شد؛ البته اگر دیدیم صافی به حق سخن گفته است. اما از کجا بدانیم سخن او حق است یا باطل؟ نمی‌توانیم یقین کنیم مگر این که تفسیر او از این آیه را به آیات محکم کتاب عرضه کنیم و اگر دیدیم هیچ یک از انبیا قطعا گناهی مرتکب نشده‌اند؛ آن وقت می‌فهمید که فرموده خداوند تعالی:
    {وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
    از آیات محکم است و ظاهر و باطنی یکسان دارد و مقصودش این است که عهد من به کسی که به خود ظلم کرده و در طول حیاتش مرتکب گناه شده است؛ نمی‌رسد و به این ترتیب باید رسولان و ائمه از خطا معصوم باشند؛ چون این آیه از محکمات خواهد بود نه از آیات متشابه. ولی من برای خدا شهات می‌دهم که در این آیه یک کلمه متشابه آمده و به خاطر همین یک کلمه شیعه به خطا رفته است. حال موضع تشابه را دقیقاً برایتان می‌آوریم که کلمه {الظَّالِمِينَ}است و شیعیان گمان کردند مقصود خداوند ظلم «گناه کردن» است و علت گمراهی آنان تشابه بین كلمه {الظَّالِمِينَ} مشرک و ظالمینی است که ظلم گناه کردن را مرتکب شده‌اند. تا زمانی که این کلمه از متشابهات است؛ از کجا بدانیم مقصود، کدام گروه از ظالمین هستند؟ آیا مقصود خداوند کسانی هستند که با شرک در حق خود ظلم کرده‌اند و خداوند شرک آوردن به خود را نمی‌بخشد، یا مقصود ظلم گناه‌کاران است و بهترین گناه‌کاران کسانی هستند که توبه کنند. پس اگر از خدا بترسید و نخواهید چیزی را که نمی‌دانید به او نسبت دهید؛ به آیات محکم کتاب خدا رجوع کنید. اگر دیدید در جایی دیگر یکی از انبیا بدون شک و تردید مرتکب گناه واضح و آشکاری شده و خداوند به گناه او شهادت داده؛ آن‌گاه به یقین درمی‌یابید مقصود خداوند ظلم گناه‌کاری نیست؛ بلکه ظلم شرک آوردن است. در کتاب می‌یابید رسول‌الله موسی علیه الصلاة و السلام مرتکب قتل شد و یونس هم گناه بزرگی کرد و گمانی که حق نبود در حق پروردگارش نمود. او فکر کرد خداوند او را در تنگنا قرار نمی‌دهد و مجازات نمی کند و این گمان ناحق بعد از آن بود که به رسالت به سوی مردمش فرستاده شد و بعد از آن که خداوند او را مکلف کرد رسالت پروردگارش را تبلیغ کند؛ چنین گناه بزرگی را در حق پروردگارش مرتکب شد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]
    بنگرید خداوند تعالی چه می‌فرماید:
    {فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]
    بعد سؤال می‌کنید رسول الله یونس چه کرده بود که مستحق چنین جزایی شد و جزای او این بود که خداوند عمر ماهی و عمر یونس علیه السلام را که در شکم ماهی بود طولانی کند تا رستاخیز فرا رسد. به کتاب مراجعه کنید تا برایتان فتوا دهد او چه گناهی در حق پروردگار سبحانش مرتکب شد:
    {وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
    این خطا و گناه بزرگی بود که از رسول‌الله یونس سر زد آن هم بعد از این که به رسالت فرستاده شد و مکلف گردید رسالت پروردگارش را به صدهزار نفر از مردم قومش و یا بیشتر برساند. بعد بنگرید که رسول الله یونس چگونه اعتراف می‌کند به خود ظلم کرده است:
    {سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}
    ای جماعت شیعیان به سخن رسول الله یونس بنگرید:
    {إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}
    و سپس به کلام خداوند تعالی بازگردید که می‌فرماید:
    {وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم
    پس دیدیم تفسیر شما با یکی از آیات محکم کتاب تناقض دارد. حال به سراغ قصه رسول‌الله موسی علیه الصلاة و السلام می‌آییم که گناه کرد و مردی را به ناحق به قتل رساند. او گناه کرد و در حق خود ظلم نمود و سپس به درگاه خدا انابه و توبه کرده و گفت:
    {قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾} صدق الله العظيم [القصص]
    لذا ای جماعت شیعیان! دریافتید که تفسیرتان با آیات محکم کتاب در تناقض است و برایتان روشن گردید مقصود خداوند ظلم گناه کردن نیست بلکه ظلم شرک آوردن به پروردگار عالمیان است.
    حال سراغ خطای محمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم، می‌آییم. زمانی که سرخود تصمیم گرفت مانند پادشاهانی عمل کند که حین جنگ اسیر می‌گیرند و منتظر فتوای پروردگارش نشد. پس جبریل علیه الصلاة و السلام با فتوای حق پروردگارش آمد و به نبی خدا خبر داد گناه بزرگی مرتکب شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۶۷﴾ لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۶۸﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
    سبحان الله! خداوند تعالی می‌فرماید اگر رحمتی که برخود فرض نموده نبود؛ جبریل علیه السلام با جواب نمی‌آمد؛ بلکه عذاب بزرگ خدا به آنان می‌رسید. خداوند می‌فرماید:
    {لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۶۸﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
    و اینجاست که اشتباه محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم درگرفتن تصمیم خطا برایتان روشن می‌شود و این خطا بعد از آن بود که مکلف به رسالت شده بود؛ پس توبه و انابه نمود و خداوند ظلم او و ظلمی که صحابه به خود کرده بودند را بخشید همانا که او غفور و رحیم است. آیه‌ای که صافی با آن محاجه می‌کرد از آیات متشابه شد و نقطه تشابه یک کلمه از فرموده خداوند تعالی است:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم،
    وتشابه دریک كلمه است: {الظَّالِمِينَ}، شیعیان گمان کردند مقصود ظلم گناه کردن است در حالی که مقصود خدا ظلم شرک آوردن به خداوند است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:۴۸]
    بالاترین درجه ظلم انسان در حق خود؛ شرک آوردن به خداست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [لقمان:۱۳]
    ظلم «شرک» غیر از ظلم «گناه کردن» است؛ چون مؤمن در معرض ابتلاست و خطا کرده و با گناه کردن در حق خود ظلم می‌کند نه با شرک آوردن؛ چون او از کسانی خواهد بود که مردم را به سوی عبادت خداوند یکتای و بی‌شریک دعوت می‌کند و شایسته نیست دعوت کننده؛ خودش مشرک باشد چون مردم را به سوی عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت خواهد کرد و ظلم شرک آوردن غیراز ظلم گناه است؛ چون ظلم گناه کردن ممکن است حتی بعد از مکلف شدن رسول به رسالت پروردگارش هم رخ دهد.
    آیا نمی‌بینید از متشابهی پیروی می‌کنید که با آیات محکم و ام الکتاب تناقض دارد؟ خداوند به شما امر نمی‌کند از آیات متشابه که تأویلشان را جز او نمی‌داند و به هرکس که بخواهد می‌آموزد؛ پیروی کنید. بلکه فرمان خدا پیروی از آیات محکم و بینه‌ی ام الکتاب است تا به راه راست هدایت شوید. چون اگر از آیات متشابه پیروی کنید؛ خواهید دید ظاهر آن مخالف آیات محکم کتاب است و سپس حق برایتان گران آمده و آیات متشابه شما را به گمراهی شدید می‌کشاند. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]

    جناب الصافی! من امام مهدی به عهد خدا وفادارم و هیچ چیز را با او شریک نمی‌گیرم؛ ولی خطاها و گناهان زیادی مرتکب شدم و به سوی پروردگار انابه کردم و او را غفور و رحیم یافتم. پس او مرا برگزید و هدایت کرد و بیان حق قرآن [محکم و متشابه آن را] به من آموخت. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم اگراولین و آخرین امت‌ها از مرده و زنده، جمع شوند تا با قرآن عظیم با امام مهدی محاجه کنند؛ خداوند با برهان علمی مرا بر همه آنان مهیمن قرار داده ولی اکثر مردم نمی‌دانند؛ آیا شما هدایت می شوید ؟
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    برادر شیعیان و اهل سنت و جماعت؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 141011 من موضوع رسالة من سبيل الرشاد إلى ناصر محمد اليماني، وفتوى الإمام المهديّ عن نفي الشفاعة ورؤية الله وعن العصمة ..


    - 4 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    15 - ذو القعدة - 1430 هـ
    03 - 11 - 2009 مـ
    10:08 مساءً
    ــــــــــــــــــ



    الظلمُ ظلم الإشراك بالله وليس ظلمَ الخطيئة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    ويا أيّها الصافي، الحمدُ لله الذي لم يجعلني مثلكم أقول على الله ما لم أعلم، ولم أتَّبع أمر الشيطان الذي أمركم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون كمثال تأويلك بما يلي:
    اقتباس المشاركة :
    والمعصية بحد ذاتها ظلم والله يقول في محكم كتابه الكريم ( اني جاعلك للناس إماما قال ومن ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين ))، فصريح الآية الكريمة أن الإمامة الإلهية لا ينالها ظالم، والمعصية ظلم، وهذا الفضل الكبير يستحقه فقط السابق بالخيرات كما في قوله تعالى: ( ثم أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات بإذن الله ذلك هو الفضل الكبير )) صدق الله العظيم.
    ـــــــــــــــــــ
    انتهى الاقتباس
    انتهى.

    و أراك قد أوّلت الآية بغير الحقّ كما تحب أن تشرك بالمبالغة في رسل الله وأئمة الكتاب أنّهم بحسب فتواك لا يُخطِئون، سبحان الله لا إله غيره المُتنزه عن الخطأ وحده لا شريك له! وأمّا حُجّتك التي تُحاجني بها، وهي قول الله تعالى:
    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ ربّه بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقره:124].

    فهذه الآية هي من أكبر الحُجج عليكم في محكم الذِّكر يا معشر الشيعة الاثني عشر إذ كيف تصطفون الطفل محمد بن الحسن العسكري وأنتم لا تعلمون هل هو سابقٌ بالخيرات أم مُقتصدٌ أم ظالمٌ لنفسه مبين؟ وذلك لأنّ سبب اعتقادكم بأنّ المهديّ المنتظَر هو محمد بن الحسن العسكري كونكم تعتقدون أنّ أباه الحسن العسكري إماماً وبما أنّ محمد بن الحسن هو ابنه فاصطفيتموه إماماً ونسيتم فتوى الله سبحانه إلى خليفته ورسوله إبراهيم عليه الصلاة والسلام ، وقال الله تعالى:
    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ ربّه بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، فما يدريكم هل هو من الظالمين لأنفسهم أم من الذين لم يوفوا بعهد الله؟ فالعلم عند الله ولستم أنتم من تعلمون الغيب.

    وأما بالنسبة لبيانك لهذه الآية أنّ الله يقصد بقوله تعالى:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، فقال الصافي إنّ الله يقصد بقوله: {قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} وأفتى الصافي أنّه يقصد ظُلم الخطيئة، ولكنّي المهديّ المنتظَر الذي لا يقول على الله إلا الحقّ أفتي بالحقّ أنّه: يقصد أعظم الظلم في الكتاب وهو الشرك بالله فأولئك الذين يعلم الله أنّهم بربّهم مشركون فلم يطهرهم بسبب كبرهم حتى الموت حتى لا ينالوا عهده برحمته وعفوه. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:48].

    إذاً إنما يقصد الله بقوله تعالى:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقره:124]؛ أي يقصد ظُلم الشرك وليس ظُلم الخطيئة، وسوف أفتي الشيعة وأهل السُّنة والجماعة كيف يعلمون الحقّ من الباطل، أي كيف تعلمون هل حقاً تنطقون على الله بتفسير كلامه في كتابه بالحقّ أم إنكم قلتم على الله ما لا تعلمون بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً، فعلى سبيل المثال فتوى الصافي أنه لا ينبغي للأنبياء أن يخطئوا ابداً وأتى لنا بالبرهان حسب ظنه بردّ الله على إبراهيم: {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، فظنّ الشيعة أنّه يقصد: لا ينال عهدي الخطّاؤون، ولذلك اعتقدوا أنّ الأنبياء والأئمة معصومون عن الخطأ عصمةً مطلقةً حتى الموت، فضلّوا وأضلّوا.

    ولكنك يا أيّها الصافي إذا أردّت أن تقدم فتوى للناس فعليك أولاً أن تعلم بأنّك لك أجرها وأجر من تبعها إلى يوم يقوم النّاس لربّ العالمين، إذا كانت فتوى بعلمٍ وسلطانٍ مبينٍ من محكم كتاب ربّ العالمين، ولكن عليك أن تعلم إذا كانت فتواك بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً أي إنها تحتمل الصح وتحتمل الخطأ فأقسم بربي لا ينبغي لعبدٍ في الملكوت كلّه أن يصيب الحقّ وهو قد قال على الله بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً؛ بل أوقع نفسه في تجارةٍ خاسرةٍ بسبب فتواه بغير علمٍ من ربّه فوقع في تجارةٍ خاسرةٍ إلى يوم القيامة وخسارته مستمرة. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:25].

    إذاً أمر الفتوى في تفسير كلام الله هو لمن أعظم الأجر أو من أكبر الوزر، فإذا كانت فتوى بالحقّ بعلم وسلطان مبين من كتاب الله ربّ العالمين فهي تجارةٌ رابحةٌ فله أجرها وأجر من تبع علمه من الأمم إلى يوم يقوم النّاس لربّ العالمين، وإذا كانت فتوى بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً فسوف يحمل وزره ووزر المعين لفتواه إلى يوم يقوم النّاس لربّ العالمين.

    ويا أخي الصافي ويا معشر المتقين الذين لا يريدون أن يقولوا على الله ما لا يعلمون، إذا كنتم لا تريدون أن تقولوا على الله إلا الحقّ فتبيّنوا من كتاب ربّكم هل قلتم على الله الحقّ أم نطقتم بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً؟ ولسوف أفتى كافة طُلاب العلم بالحقّ وأفتيكم بالحقّ يا معشر الشيعة وهو أن ترجعوا إلى الآيات المحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب يفهمها ويعلمها كلًّ ذو لسا
    نٍ عربيٍّ مبينٍ ثم تنظروا هل تفسيركم لقول الله تعالى: {إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم؛ فأجْرُوا التطبيق فهل لا يتصادم تفسيرُكم لها مع محكم كتاب الله؟ فعند ذلك قد علمتم أنّكم لم تقولوا على الله إلا الحقّ وذلك لأنّها أصبحت آيةً محكمةً ظاهرها كباطنها إن لم تتصادم مع الآيات المحكمات، وإذا وجدتم أن تفسيركم لهذه الآية قد تتناقض مع آيةٍ محكمةٍ في كتاب الله في فتوى العصمة عن الخطيئة فعند ذلك تعلمون أنكم قُلتم على الله غير الحقّ فتتوبوا إلى الله متاباً.

    وسوف نقوم الآن بالكشف عن تفسير الأخ الصافي فنقوم بعرضه على الآيات المحكمات، فإذا لم تتعارض مع أي آيةٍ محكمةٍ في الكتاب فلا يحقّ للمهديّ المنتظَر أن يُنكر تفسير الصافي فيسلّم تسليماً إن وجدنا الصافي نطق بالحقّ، وما يدرينا هل نطق بالحقّ أو بالباطل فلن نستطيع أن نعلم ذلك علم اليقين حتى نقوم بعرض تفسيره لهذه الآية على الآيات المحكمات، فإذا لم نجد أنّه قد أخطأ نبيٌّ قط فعند ذلك علمنا أنّ قول الله تعالى:
    {وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم أنها آيةٌ مُحكمةٌ ظاهرها كباطنها وأنه يقصد لا ينال عهدي من ظلم نفسه وأخطأ في حياته، إذاً لا بد أن يكون الرسل والأئمة معصومين عن الخطأ لأنّ هذه الآية أصبحت مُحكمةً وليست متشابهةً إذا وجدناها لم تصطدم مع آيةٍ محكمةٍ، ولكني أشهد لله أنّ فيها من التشابه في كلمةٍ واحدةٍ، وبسبب ذلك التشابه وقع الشيعة في الخطأ، وسوف آتيكم بموضع التشابه بالضبط وهو في كلمة {الظَّالِمِينَ}، فظنّ الشيعة أنّ الله يقصد ظُلم الخطيئة وسبب ضلالهم هو التشابه بين {الظَّالِمِينَ} المشركين وبين الظالمين بذنوب الخطأ، فما دامت هذه الكلمة من المتشابهات فما يدرينا أي الظالمين يقصد؟ فهل يقصد الذين ظلموا أنفسهم بالشرك ولا يغفر الله أن يشرك به، أم إنه يقصد ظُلم الخطيئة وخير الخطائين التّوابون، فإذا كنتم تتقون الله أن تقولوا عليه ما لا تعلمون فارجعوا للآيات المحكمات فإذا وجدتم في موضعٍ آخرَ أنّ أحدَ الأنبياء أخطأ خطأً واضحاً وجلياًّ لا شكّ ولا ريب وشهد الله عليه بخطَئه فعند ذلك تعلمون علم اليقين أنّه لا يقصد ظلم الخطيئة بل ظُلم الشرك، وبما أنّكم وجدتم أن رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام قتل، وكذلك يونس أخطأ خطأً كبيراً فظنّ في ربّه غير الحقّ أن لن يقدر عليه وذلك من بعد أن أرسله إلى قومه وارتكب هذا الخطأ العظيم في حقّ ربّه من بعد تكليفه بتبليغ رسالة ربّه. وقال الله تعالى: {وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمرسلينَ ﴿139﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿140﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿141﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿142﴾ فَلَوْلَا أنّه كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿143﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿144﴾} صدق الله العظيم [الصافات].

    فانظروا لقول الله تعالى:
    {فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ(142) فَلَوْلا أنّه كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ(143) لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ(144)} صدق الله العظيم [الصافات].

    ومن ثم تتساءلون ماذا فعل رسول الله يونس حتى استحق هذا الجزاء والجزاء هو أن يطيل الله في عمر الحوت وعمر يونس عليه السلام في بطن الحوت إلى يوم البعث؟ وارجعوا للكتاب فيفتيكم عن خطئه في حقّ ربّه سبحانه:
    {وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لّا إِلَهَ إلا أَنتَ سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ(87) فَاسْتَجَبْنَا له وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ(88)} صدق الله العظيم [الأنبياء].

    و هذا الخطأ الكبير حدث من رسول الله يونس من بعد إرساله وتكليفه بالبلاغ لرسالة ربّه إلى مائة ألف من قومه أو يزيدون، ومن ثم انظروا لاعتراف رسول الله يونس بظُلمه لنفسه:
    {سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ}، فانظروا يا معشر الشيعة لقول رسول الله يونس: {إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ}، ومن ثم ترجعون إلى قول الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم.

    فوجدنا تفسيركم جاء مُتناقضاً مع آيةٍ محكمةٍ في الكتاب.

    ومن ثم نأتي لقصة رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام الذي أخطأ وقتل رجلاً بغير الحقّ فأخطأ وظلم نفسه وتاب إلى ربّه وأناب، وقال:
    {قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ له أنّه هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم} صدق الله العظيم [القصص:16].

    إذاً يا معشر الشيعة قد وجدتم تفسيركم قد تناقض مع آياتٍ مُحكماتٍ فتبيّن لكم أنّه لا يقصد ظلم الخطيئة بل ظُلم الإشراك بربّ العالمين.

    ومن ثم نأتي لخطأ محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- حين اتخذ قراراً من ذات نفسه أن يكون كمثل الملوك الذين يكون لهم أسرى في الحروب ولم ينتظر الفتوى من ربّه، فجاء جبريل عليه الصلاة والسلام بالفتوى الحقّ من ربّه، ويعلم نبيّه أنّه أخطأ خطأً كبيراً. وقال الله تعالى:
    {مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ له أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدنيا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ( 67 ) لَوْلا كتابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(68)} صدق الله العظيم [الأنفال].

    سبحان الله! ويقول الله تعالى بأنّ لولا رحمته التي كتب على نفسه لما جاء جبريل عليه السلام بالردّ بل لكان مسّهم من ربّهم عذاباً عظيماً، وقال:
    {لَوْلا كتابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (68)} صدق الله العظيم، وهنا قد تبيّن لكم خطأ محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - في اتخاذ القرار الخاطئ وحدث منه ذلك من بعد تكليفه بالرسالة فتاب وأناب وغفر الله له خطأ ظلمه وظلم صحابته لأنفسهم إنّه هو الغفور الرحيم.

    وعليه فقد أصبحت الآية التي يحاجُّني بها الصافي من المتشابهات ونقطة التشابه في كلمةٍ واحدةٍ في قول الله تعالى:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، والتشابه حدث في كلمة وهي: {الظَّالِمِينَ}، فظنّ الشيعة أنه يقصد ظُلم الخطيئة، ولكنّ الله يقصد ظُلم الإشراك بالله. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ}صدق الله العظيم [النساء:48].

    وأعلى درجات ظلم الإنسان لنفسه هو الشرك بالله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [لقمان:13].

    وظُلم الإشراك غير ظُلم الخطيئة، وذلك لأنّ المؤمن معرض للابتلاء فيخطئ ويظلم نفسه بظلم الخطيئة وليس بظلم الشرك لأنّه سوف يكون داعيةً للناس إلى عبادة الله وحده لا شريك له فلا ينبغي أن يكون الداعية مشركاً لأنه سوف يدعو النّاس إلى عبادة الله وحده لا شريك له، وظلم الإشراك غير ظُلم الخطيئة لأنّ ظلم الخطيئة قد تحدث حتى بعد تكليف الرسول برسالة ربّه، أفلا ترون أنكم اتّبعتم المتشابه والذي يتناقض مع الآيات المحكمات هُنّ أمّ الكتاب؟ ولم يأمركم الله أن تتبعوا المتشابه الذي لا يعلم بتأويله إلا الله وحده ويُعَلِّم به من يشاء من عباده بل أمركم الله اتباع الآيات المحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب فتهتدون إلى صراط مستقيم، وذلك لأنّكم إذا اتّبعتم المتشابه فإنكم سوف تجدون ظاهره مخالفاً لآيات الكتاب المحكمات ثم تزيغون عن الحقّ فيضلكم المتشابه ضلالاً بعيداً. وقال الله تعالى:
    {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيات مُحْكَمَاتٌ هُنّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قلوبهم زيغٌ فَيتّبعون مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

    ويا أيّها الصافي، إنّي الإمام المهديّ بعهد الله وافٍ لا أشرك به شيئاً ولكنّني كنتُ كثير الخطايا والذنوب فأنبتُ إلى ربّي فوجدتُ ربّي غفوراً رحيماً، فاجتباني وهداني وعلّمني البيان للقرآن مُحكمه ومتشابهه، إلا والله الذي لا إله غيره لو اجتمع الأولون والآخرون الأحياء منهم والأموات أجمعون ليحاجُّوا الإمام المهديّ بالقرآن العظيم لجعلني الله المُهيّمن عليهم جميعاً بسُلطان العلم ولكنّ أكثر النّاس لا يعلمون، فهل أنتم مُهتدون؟

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخو الشيعة وأهل السُّنة والجماعة؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  3. افتراضي {وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}

    -5-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    18 - 11 - 1430 هـ
    06 - 11 - 2009 مـ
    ۱۵-آبان-۱۳۸۸ه.ش.
    12:41
    am
    ـــــــــــــــ


    {وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}
    بسم الله الرحمن الرحيم وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.

    ای"صافی" من مهدی منتظر به حق سخن می‌گویم و تنها از حق دفاع می‌کنم نه از ناحق و سؤالم از تو این است که: آیا برای این آیه؛ بیان و تفسیری بجز بیانی که برای آن نازل شده می‌‌دانی . مقصود این فرموده خداوند تعالی است:
    {وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:۴۹]
    و اما مهدی منتظر می‌گوید: این آیه از آیات محکم و ام الکتاب است و خداوند خود را از ظلم کردن به احدی از بندگانش منزه می‌شمارد ولی "صافی" به خداوند نسبت ظلم می‌دهد چون معتقد است رسول الله یونس علیه الصلاة و السلام هیچ خطایی مرتکب نشده است! اگر رسول الله یونس علیه الصلاة و السلام خطایی نکرده پس چرا خداوند تعالی می‌فرماید:

    { وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ‎﴿١٣٩﴾‏ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ‎﴿١٤٠﴾‏ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ‎﴿١٤١﴾‏ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ‎﴿١٤٢﴾‏ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ‎﴿١٤٣﴾‏ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ‎﴿١٤٤﴾‏ }صدق الله العظيم [الصافات]
    پس چرا مستحق شد تا ابد در شکم ماهی زندانی شود و در تاریکی روی تاریکی زندانی بماند و اگر حکم زندان ابد برای تمام عمرش بود راحت‌تر بود اما حکم او زندان ابد تا فرا رسیدن رستاخیز بود! و حکم بر این بود که عمر رسول خدا یونس و عمر ماهی که زندان او بود تا رسیدن روز رستاخیز دراز شود. پس باید رسول الله یونس درحق خود ظلمی کرده باشد واگر بر اساس فتوای " صافی" خطایی نکرده باشد که خداوند سبحان ظالم خواهد بود. پس جواب را به رسول الله یونس می‌سپارم تا به "صافی" پاسخ داده و پروردگار خود را از این نسبت منزه سازد:

    {أَن لّا إِلَهَ إلا أَنتَ سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ}
    صدق الله العظيم [الأنبياء:۸۷]
    ای مردم چرا بی‌جهت و به ناحق درمورد بندگان خداوند مبالغه می‌کنید؛ پروردگارتان را منزه بشنارید که او تنها کسی است که خطا نمی‌کند ولی تمام بندگانش خطا می‌کنند و بهترین خطاکاران توابین هستند و بعد از ظلم کردن به خود؛ مشمول عهد پروردگارشان می‌شوند. بدانید که عهد پروردگارشان این است که رحمت را برخود فرض نموده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی
    :
    { وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٥٤﴾‏ وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ ‎﴿٥٥﴾‏ قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لَّا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ‎﴿٥٦﴾‏ قُلْ إِنِّي عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ‎﴿٥٧﴾‏ قُل لَّوْ أَنَّ عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ ‎﴿٥٨﴾}صدق الله العظيم [الأنعام]
    اما شما شیعیان می‌خواهید درمورد رسولان الهی و ائمه آل بیت به ناحق مبالغه کنید و آنها را به صورت مطلق از خطا مصون و معصوم بدانید؛ اما آنها از افترا زدن به خداوند مصون بوده و حفظ می‌شوند و اما درمورد خطا کردن؛ خداوند عصمت مطلق به ایشان عطا نکرده . سبحان الله و تعالی علواً کبیرا! او یگانه است و خدایی جز او نیست و کسی جز او از خطا منزه نیست؛ شما را چه می‌شود که برای خداوند همتا قائل می‌شوید؛ آیا پروا نمی‌کنید؟ وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.
    خليفة الله الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.



    اقتباس المشاركة 141012 من موضوع رسالة من سبيل الرشاد إلى ناصر محمد اليماني، وفتوى الإمام المهديّ عن نفي الشفاعة ورؤية الله وعن العصمة ..


    - 5 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    18 - ذو القعدة - 1430 هـ
    06 - 11 - 2009 مـ
    12:41 صباحاً
    ــــــــــــــــ



    { وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا } ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أيها الصافي، إنّما المهديّ المنتظَر ينطق بالحقّ ويدافع عن الحقّ ولا غير الحقّ وإليك سؤالي هذا: فهل تعلم بياناً لهذه الآية التالية غير بيانها التي تنزَّلت به وهو قول الله تعالى:
    {وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:49]؟

    فأمّا المهديّ المُنتظَر فيقول: إن هذه آيةٌ مُحكمةٌ من آيات أمّ الكتاب تُنَزِّهِ اللهَ عن ظُلم أحدٍ من عبيده، ولكن الصافي يصف الله بالظلم لأنّه لا يرى من رسول الله يونس عليه الصلاة والسلام أي خطأ! فإذا لم يخطئ رسول الله يونس عليه الصلاة والسلام، فلماذا قال الله تعالى:
    {وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمرسلينَ ﴿139﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿140﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿141﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿142﴾ فَلَوْلَا أنّه كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿143﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿144﴾} صدق الله العظيم [الصافات]؟

    فلماذا كان يستحق هذا السجن المؤبد أن يلبث في بطن الحوت في ظُلماتٍ بعضها فوق بعض فكان الحُكم عليه بالسجن المؤبد إلى يوم البعث؟ ولو كان طيلة حياته لكان الأمر أهون! بل سوف يطيل حياة رسوله يونس ويطيل حياة الحوت لكي يطول سجنه إلى يوم البعث، فأصبح لا بد من أن يكون رسول الله يونس قد ظُلم نفسه، أمّا إذا لم يخطئ حسب فتوى الصافي فقد أصبح الله هو الظالم سبحانه، وسوف أترك رسول الله يونس عليه الصلاة والسلام يُردّ على الصافي فيُنزه ربّه وقال:
    {أَن لّا إِلَهَ إلا أَنتَ سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:87].

    فلماذا يا قوم تبالغون في عباد الله بغير الحقّ، نزّهوا ربَّكم إنّه الوحيد الذي لا يخطئ، وأمّا عباده فهم خطّاءون وخير الخطّائين التوابون، وينالون عهد ربّهم من بعد ظلمهم لأنفسهم،
    ألا وإن عهد ربّهم هو رحمته التي كتب على نفسه. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ ربّكم عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أنّه مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (54) وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيات وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ (55) قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (56) قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ ربّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إلا لِلَّهِ يَقُصُّ الحقّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ (57) قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ (58)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    ولكنّكم يا معشر الشيعة تريدون أن تُبالغوا في رسل الله وأئمة آل البيت بغير الحقّ بأنّهم معصومون عن الخطأ عصمةً مُطلقةً ولكنّهم معصومون من الافتراء على الله، وأمّا الخطأ فلم يعصمهم الله بالعصمة المُطلقة عن الخطأ سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً! فهو الوحيد لا إله غيره المُنزَّه عن الخطأ، فما خطبكم تجعلون لله أنداداً أفلا تتقون؟

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    خليفة الله؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 4
    آخر مشاركة: 17-01-2019, 12:00 AM
  2. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 07-08-2017, 01:58 PM
  3. معنای بدعت چیست؟ حکم مجالس سرور و....
    بواسطة فاطمه في المنتدى فارسي
    مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 06-09-2016, 08:57 PM
  4. مشاركات: 2
    آخر مشاركة: 18-09-2014, 05:42 PM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •